۰۸ دی ۱۳۸۸

اندوه
دوستداران محیط زیست ایران همیشه ایران را سبز می خواستند. اما چه کسی فکر می کرد که روزی در ایران عاشورا سبز شود و بعد ... سرخ و بعد ... سیاه؟!

۰۵ دی ۱۳۸۸

معرفی کتاب
در 2 نوشتار قبل کتاب"رودهای خاموش ، پیامدهای زیست محیطی سدهای بزرگ" را معرفی کردم و قول دادم برای آشنایی بیشتر علاقه مندان با این اثر، نوشتاری را به مطلبی که توسط خانم مهندس فاطمه ظفرنژاد،مترجم کتاب برای معرفی آن تهیه شده است اختصاص دهم.حالا این شما و این هم متنی که وعده داده بودم.

پاتریک مک کالی رئیس سازمان رودخانه های جهان در برکلی کالیفرنیا و سردبیر "نشریه رودخانه های جهان" است. رودهای خاموش کتابی است در نقد دوران مدرن با ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی آن که ویرانی محیط زیست انسان را به پایه بسیار خطرناکی رسانده است. این کتاب ساخت و سازهای بیهوده و ژرف اندیشی نشده بشر را در واپسین سده های هزاره دوم و در آستانه هزاره سوم که بیشتر با انگیزه بیشینه کردن سود شرکتهای مرتبط انجام می شود تا نیاز حقیقی جوامع، تحلیل می کند. رشد شگفت انگیز سدسازی در جهان بویژه پس از جنگ جهانی دوم با الگوبرداری از امریکا انجام شد و بانک جهانی در گسترش آن نقش مهمی داشت.
نخستین بار در دهه 60 میلادی پرسشهای گسترده ای در باره برنامه های با نام توسعه و پیامدهای بسیار ناسازگار آنها بر محیط زیست مطرح شد. کتاب Careless Technology (فن آوری نسنجیده) در 1969 منتشر شد و پاره ای پیامدهای سدسازی در حوضه رود نیل و نیز حوضه رود مکونگ را برای نخستین بار به نقد کشید. در 1972 همایش سازمان ملل متحد با نام "محیط زیستِ انسان" در استکهلم برپاشد و در قطعنامه ای 26 ماده ای اعلام کرد "ما در لحظه تاریخی ای قرار داریم که باید فعالیت های خود را در سراسر جهان با اندیشه بیشتر درباره پیامدهایی که بر محیط زیست مان دارد همراه کنیم."
20 سال پرآشوب بر جهان گذشت و در 1992 سازمان ملل گردهمایی دیگری دراین باره برپاکرد. "همایش زمین" با عنوان محیط زیست و توسعه در ریودوژانیروی برزیل برگزار شد و سران کشورهای گوناگون جهان در آن شرکت کردند و قطعنامه آن با نام سند 21 یا دستور کار برای قرن 21 دربرگیرنده 4 بخش مهم با 40 فصل تشریحی با جزییات بسیار روشنگرانه را امضا کردند. دستور 21 از مهم ترین سندهایی است که تا کنون سازمان ملل تهیه کرده است. این سند با نگاهی فرانگر گویی که جنبه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی دنیای موسوم به مدرن را به نقد و بررسی کشیده است. از مهم ترین مباحث سند 21 بحث واگذاری تصمیم گیری های توسعه در هر ناحیه به مردم بومی آن منطقه و تاکید بر اولویت دانش بومی در آن نقطه است که تصمیم گیری دولتی شرکتها بویژه در زمینه سدسازی را با پرسش روبرو می سازد.
نگرش سند 21 به مشکلات و معضلات انسان در آغاز هزاره سوم، نگرشی پسامدرن است. نگرش پسامدرن از سده گذشته میلادی در نقد بی ارزش های حاکم بر جوامع مدرن شکل گرفت و با پافشاری بر ارزش های تمدن بشری ارزش گریزی سوداگرانه و ماکیاولیستیِ شرکتهای سوداگری بزرگ و نیز فن سالاران یا به گفته نیل پستمن "تکنوفیل ها" را به نقد کشید. فن سالارانی که دانششان به گفته ژان فرانسوا لیوتار در شکلی بحرانی از دانش یعنی "بیشینه کردن سود شرکتها و کمینه کردن زیان آنها" جریان می یابد. مدرنیزاسیون تنها به خردگرایی و در حقیقت به خردِ خامِ فارغ از ارزشهای معنوی آویخت. شیوه نادرستی که ازقرنها پیش درفلسفه شرق بویژه در اندیشه فلسفی عرفانِ ایرانی با رسایی کامل مردود شناخته شده بود و چنانچه خواجه شیراز می گوید:
قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس که نه هرکو ورقی خواند معانی دانست
ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست
خردِ خام چنانچه با ژرف اندیشی معنوی و دوایر شناختِ هفتگانه عشق توام نباشد نیروی ویرانگری است که نه تنها به تباهی جوامع انسانی که به نابودی کره زمین می تواند بیانجامد. ساخت و سازهای بشر صنعتی در چند سده اخیر عمدتا از خردِ خام سرچشمه می گیرد.
پیدایش کتاب رودهای خاموش نقطه عطفی بر اعتراضات ژرف اندیشان درباره سدسازی در جهان بشمار می رود. نویسنده کتاب با نگرشی تازه به همه مشکلات ومسایل مربوط به سدسازی در جهان پرداخته است. این کتاب بسیار سودمند اثرات بسیار ناسازگار و ویرانگر سدسازی بر محیط زیست جهان را موشکافی می کند. کتاب در بخش نخست خود به سدسازی در امریکا می پردازد که به عنوان الگوی توسعه پس از ساخت سد هوور به همه جهان صادر شد و بانک جهانی با اتکا به نگرش جهانی سازی خود آنرا در همه جای دنیا علیرغم تفاوت های بسیار زیاد تجویز کرد. در کنار بانک جهانی کمیته بین المللی سدهای بزرگ نیز در گسترش و همه گیری این نگرش نادرست سهم زیادی بازی کرد. این کمیته که زیر نفوذ شرکتهای بسیار مهم و بسیار بزرگ سدسازی در جهان قرار دارد در حقیقت گونه ای اتحادیه بین المللی شرکتهای بزرگ سدساز جهان و شرکتهای وابسته به فعالیت های جانبی آن می تواند بشمار رود. کتاب، فهرست هایی از بلندترین و بزرگترین و مهم ترین سدهای جهان تا سال 1994 که از منابع کمیته بین المللی سدسازی یا آیکولد اخذ شده را ارایه می کند. تاریخچه کوتاهی از رودها و اهمیت آنها در تمدن بشری، تعریف سدسازی، تاریخچه کوتاهی از سدسازی در جهان، اثرات سدهای بزرگ در امریکا و شوروی و گسترش این فعالیت به دیگر کشورها و شیوع بیماری غول پیکر سازی در آبخیزها در نخستین بخش کتاب بررسی شده است.
مک کالی پیامدهای زیست محیطی سدها را در دو راستا بررسی کرده است:
پیامدهای ناشی از سد و مخزن آن بر بالادست رودخانه از دره رود تا مخزن، تغییرات ریخت شناسی در بستر رود و اثرات رسوبگذاری، تغییرات کیفیت آب هم در بالادست و در مخزن سد (خوراک وری آب Eutrophication) وهم در پایین دست رودخانه، کاهش تنوع زیستی در کل آبخیز از سرچشمه رودخانه تا چاهه آن و...
پیامدهای ناشی از بهره برداری از مخزن سد، تغییر در هیدرولوژی بالادست و پایین دست، تغییر در بده رودخانه، تغییر برنامه زمانی و فصلی جریان رودخانه، نوسانات آب و تغییر کیفیت، و کاهش تنوع زیستی در رودخانه و کناره ها و سیلابدشتها و ....
کتاب رودهای خاموش آمار میزان اراضی که در کل دنیا در مخزن سدها زیرآب رفته اند 400 هزار کیلومترمربع اعلام کرده است. کیفیت آب مخزنها بسیار با کیفیت آب رودخانه متفاوت است که این مساله به سبب پیرشدن aging پرشتاب این دریاچه های مصنوعی بویژه در گرمسیر رخ می دهد. کاهش تنوع و شمار گونه های جانوری بویژه ماهی های رودخانه ای و نیز ماهی های مهاجر مانند ماهی آزاد از اثرات بسیار ناگوار ساخت سدهاست. کتاب با بررسی نمونه سدهای بسیار درسراسر جهان پیشگیری یا جبران پیامدهای زیست محیطی سدسازی را ناممکن یا بسیار دشوارتر از آنی می شمارد که در گزارشهای ارزیابی عنوان می شود.
مک کالی براین باور است که ارزیابی پیامدهای زیست محیطی سدها صنعتی وابسته به سدسازی است که از سوی همان شرکتهای منتفع در سدسازی انجام می شود و بنابراین غالباً با نادیده گرفتن مهم ترین سنجه های حقیقی زیست محیطی انجام می شود.
پیامدهای انسانی سدها بویژه جابجا کردن مردم بومی آبخیزها از بدترین اثرات سدسازی است. آمار جابجاشدگان درپی ساخت سدها 14 میلیون نفر در هند و 60-40 میلیون نفر در چین اعلام می شود. این افراد غالبا برخلاف میل خود ناچار از ترک سرزمین نیاکان خود بوده اند و بررسی ها نشان داده است که به سرنوشتی بسیار نامناسب دچار شده اند. آنها از کشاورز تولیدکننده به حاشیه نشین شهرها بدل شده اند. کتاب به شرح نسبتا مفصلی از سدهایی که بومیان آبخیزها را به سرنوشتی بسیار ناگوار مبتلا کرده اند می پردازد.
بررسی نسبتا کاملی از بیماری های مرتبط با آب مانند شیستوزومیاسیس، مالاریا، فیلاریاسیس لنفاوی یا بیماری الفانتیاسیس یا پای فیل، کوری رودخانه و... که در سایه ساخت سدها در افریقا و آسیا بشدت افزایش یافته اند در کتاب ارایه شده است.
شکست های فنی سدهای بزرگ بخشی دیگر از کتاب سودمند پاتریک مک کالی است. نادرستی پیش بینی های هیدرولوژیکی که به ساخت سدهای خالی بسیاری در جهان انجامیده و مشکل رسوب در سدها از دیگر مسایلی است که در کتاب به آن پرداخته شده است. لرزه خیزی ناشی از سد در بیش از 70 سد جهان آزموده و اثبات شده است.آمار مخزن های لرزه ساز جهان در جدولی ارایه شده است که اهمیت مساله را نشان می دهد. شکستن سدها در همه جهان از امریکا تا چین به فاجعه های انسانی بزرگی تبدیل شد. کتاب آمار سدهای شکسته ثبت شده از 1860 را ارایه داده است.
آیا سدهای برقابی واقعا مفید هستند پرسشی است که در فصل پنجم کتاب به آن پرداخته می شود. کتاب با بررسی شمار زیادی ازسدهای برقابی ثابت می کند که این نیروگاه ها با گرانی زیاد و پیامدهای بسیار سنگین زیست محیطی توام بوده اند. نیز نشر گاز گلخانه ای از آنها بیش از نیروگاه های سیکل ترکیبی یا گازی بوده است. سدهای کنترل سیلاب درحقیقت خود به عاملی خطرناکتر از سیل بدل می شوند. مک کالی با تحلیل تجربه سدهای جهان نشان می دهد که سدها تنها می توانند سیل های کوچک را مهار کنند و در زمان وقوع سیل های بزرگ خود به عاملی بسیار خطرناک تر بدل می شوند. شکست سدهای هنان در چین که به مرگ شمار بسیار زیادی انسان انجامید از نمونه های نادرستی این فایده نسبت داده شده به سدهاست. در فصل ششم تامین آب کشاورزی با سدها نیز به عنوان نمونه های ناپایدار تامین آب در سراسر دنیا به بحث گذاشته شده و کاربرد روشهای آبیاری بومی در هر منطقه را توصیه می کند. گردآوری و دروی باران برای شرب و کشاورزی، گسترش دیمکاری، و نیز روشهای مدیریت غیرسازه ای سیلها از دیگر توصیه های منطبق با توسعه پایدار هستند.
قنات های ایران به عنوان روش سنتی بومی ماهرانه ایرانیان در بهره گیری پایدار و بدون پیامدهای خشکاندن سفره ها از توصیه های مهم مک کالی برای گسترش کشت آبی بدون سدسازی است که در فصل هفتم بررسی شده است.
روشهای پایدار تامین نیرو در فصل هشتم با ارایه انواع روشهای تامین نیرو در جدولی مقایسه شده است و نشان می دهد که برقابی ها بدترین اشکال تامین نیرو هستند حال آنکه نیروگاه های خورشیدی بهترین و پایدارترین روش تامین نیرو بشمار می روند. و نیز نیروگاه های بادی، و گاز طبیعی نیز بسیار کم پیامدتر از سدها هستند. مدیریت تقاضا یا همان کاهش مصرف مهم ترین توصیه مک کالی است که ارزانترین و کم پیامدترین روش تامین نیرو بشمار می رود.
مک کالی چیرگی دیوانسالاران و فن سالاران برسدسازی، و دولتی بودن تصمیم گیری برای ساخت سد در همه جا حتی امریکا را مهم ترین علت ادامه اشتباهات بزرگ در این زمینه تلقی می کند. شرکتهای سدساز با قدرت بسیار زیاد جلوی سایر گزینه های تامین آب و نیرو را می گیرند و با تبلیغات گسترده ذخیره سازی آب و سدسازی را تنها راه تامین آب و توسعه قلمداد می کنند.
کتاب در انتها به ارایه گزارشی درباره اعتراضات گسترده مردم جهان بویژه کشاورزان و ساکنان بومی مناطق اثر سدها از نیمه دهه 1980 به این سو می پردازد.
این کتاب برای نخستین بار علت اصلی گسترش و تداوم این صنعت ویرانگر در سراسر جهان را موشکافی می کند. شرکتهای سدساز با گسترش توهم "سدسازی=توسعه" و به کمک دیوانسالاری دولتی نقش بسزایی در ادامه این فعالیت بسیار ناسازگار با محیط زیست جهان داشته و دارند.
خواندن این کتاب برای کلیه کسانی که با منابع طبیعی و زمین و خاک، آب، کشاورزی، اکولوژی، جغرافیا، علوم طبیعی، زیست شناسی ، زمین شناسی، محیط زیست، جامعه شناسی، بهداشت و درمان، اقتصاد، معماری و سازه، توسعه و توسعه پایداربه هر شکلی سروکار دارند مفید و پرکشش است. کتاب رودهای خاموش برای تصمیم گیران مسایل توسعه کشور در سه قوه مجریه و مقننه و قضاییه و نیز همه کسانی که مسایل توسعه دغدغه آنهاست بسیار راهگشاست. همچنین علاقمندان به طبیعت، گردشگری، میراث فرهنگی، دانش بومی، و حتی رشته های تاریخ و فلسفه نیز می توانند از تحلیل های سودمند این کتاب بهره گیری کنند.

۲۶ آذر ۱۳۸۸

آخرین ساعتها
نتایج نشست کپنهاگ تاکنون رضایتبخش نبوده و در همین راستا صلح سبز-گرین پیس- درخواست امضای طومار کرده است. برای دیدن متن و امضای طومار می توانید به سایت زیر بروید:
تاحالا بیش از 13میلیون نفر طومار را امضا کرده اند و صلح سبز امیدوار است بتواند در این مدت کم باقیمانده،تعداد را به 15 میلیون برساند.

۲۱ آذر ۱۳۸۸

رودهـــــای خامـوش
رودخانه ها یکی از اجزای مهم و مواهب بزرگ طبیعت هستند که در دهه های اخیر توسط انسان بشـدت مورد هجــوم و دست اندازی قرار گرفته اند. بسیاری از رودهایی که روزی خروشان و بانشاط در بستــرشان جـــاری می شدند اکنـون "راهشان سد شده است" و به خاموشی گراییده اند. اعلام نگرانی از پیامـــدهای سدهــا و اعتراض به آن در حرکتـهای پراکنــده ای در نقاط مختلـف جهــان تجلــی یافته و امــروزه مجمــــوع این حرکتــها با عنوان جنبـــــش ضــد ســــــد
(Anti-dam movement) شناخته می شود. در ادبیاتی که به عواقب سدسازی پرداخته، کتاب رودهــای خاموش کاملترین اثر به شمار می رود و بسیار مورد توجه قرار گرفته است. خوشبختانه این کتاب در ایران توسط خانم مهندس فاطمه ظفرنژاد به فارسی برگردانده شده است. مترجم محترم کتاب به دلیل علاقه شخصی به موضوع کتاب را با هزینه شخصی به چاپ رسانیده است. مشخصات کتاب به شرح زیر است.

عنوان: رودهای خاموش پیامدهای زیست محیطی سدهای بزرگ
نوشته: پاتریک مک کالی
برگردان: فاطمه ظفرنژاد
سال انتشار: 1386
شمارگان: 2000
تعداد صفحه: 444
قيمت:4000تومان
ناشر: علم و ادب
چاپ و صحافی: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
شابک 7-37-7005-964
برای آشنایی بیشتر علاقه مندان با این اثر، نوشتار آینده را به مطلبی که توسط مترجم کتاب برای معرفی آن تهیه شده است، اختصاص خواهم داد.

۱۹ آذر ۱۳۸۸

سرطان
دوشنبه به یکی از دوستان می گفتم که در یک ماه اخیر دو مورد سرطان در دوستان وبستگان داشتیم. یکی منجر به فوت و یکی سرطان خون حاد که درحال درمان است. صبح روزبعد طی تماسی به من خبر درگذشت فرد دوم را دادند. خیلی غیرمنتظره بود، درحالی که به دنبال مداوای قلبش بود متوجه سرطان خون شد. بیماری سریع پیش رفت و منجر به فوت شد. نکته قابل تامل این است که برادر این شخص در تمام طول جنگ در جبهه بود و همه جور بلایی را تجربه کرد. از موج انفجار گرفته تا ترکش و مصدومیت شدید شیمایی و با وجود همه اینها و همه عواقبی که به آن دچار شد هنوز دچار مشکلات شدید سلامتی نشده است. اماخود او که همه عمر خود را در اصفهان به سر برد از آلاینده های شیمیایی موجود در محیط اطرافش جان به در نبرد. بله،ما با خودمان کاری می کنیم که بمبهای شیمیایی صدام با ما نکرد. ما در این سالها و بعد از شعار خودکفایی در خیلی چیزها خودکفا شدیم ولی هیچوقت فکر نمی کردم که در دشمنی با خودمان هم خودکفا شویم.

۱۶ آذر ۱۳۸۸

16 آذر
امروز 16 آذر روز دانشجو بود و همچنین روز آغاز کنفرانس کپنهاگ.دو مناسبت مهم که همزمان شدند و جالب آنکه در اکثرشبکه های خبری مهم جهان اخبار هردو این وقایع پوشش داده شد،ابتدا اخبار کپنهاگ و بعد اخبار ایران. ما در کشورمان از یکسو باید با مسئله جهانی تغییر اقلیم دست و پنجه نرم کنیم و از سوی دیگر با بحرانهای داخلی.
این یک بعد قضیه است و بعد مهم دیگر آنکه در حالی که نمایندگان 192کشور جهان در تلاش برای حل مسئله مشترک هستند،ما در کشورمان تیشه به دست گرفته ایم و به جان محیط زیست خودمان افتاده ایم. ماجرا از این قرار است:
برخلاف مصوبه شوراي شهر و طرح جامع تهران ، امروز دوشنبه 16 آذرماه هيئت دولت ممنوعيت احداث صنايع در محدوده 120 کيلومتري تهران را لغو و آن را به سازمانهاي مربوطه ابلاغ کر د. این ممنوعیت از 42 سال پیش و توسط تصمیم گیرانی که بسیار دورتر از نوک دماغ خود را می دیدند وضع شده بود و هدف آن پیشگیری از ایجاد کلاف سردرگمی به نام کلان شهر تهران بود. آنها تخصص داشتند و بنابراین پیش بینی تهران امروز که افزوده شدن هر نفر به آن مشکلی به این شهر و مشکلی به کشور اضافه و تحمیل می کند برایشان دشوار نبود.
امروز که تهران به دلیل بحرانهای اجتماعی،زیست محیطی و مهمتر از همه خطر زلزله از توسعه بیشتر بشدت منع شده است، شاهد حدود نیم قرن حرکت به عقب هستیم. اگرچه اما و اگرهایی به این مصوبه اضافه شده تا آن را توجیه کند ولی تجربه چند دهه ای ما از نحوه اجرای قوانین در کشور، عواقب خطرناک و پرهزینه این مصوبه را پیش چشم مان مجسم می کند.
جو بحران زده ای که پس از انتخابات در کشور حاکم است همراه با بحرانهای خارجی خودساخته ظاهرا به مذاق بعضی ها خیلی خوش آمده،آنهایی که با سو استفاده از جو موجود و در سکوت سنگین مطبوعات و سازمانهای غیردولتی مصوبه هایی وضع می کنند تا مشکلات خود،اطرافیان و دارودسته شان را حل کنند. بازنده این مصوبه مردم تهران و ایران هستند و برنده آن زمیندارانی که با این مصوبه ارزش افزوده زمینهایشان سر به فلک خواهد کشید و آنهایی که تحت عنوان طرحهای صنعتی "های تک" ، وامهای چند ده و چند صد میلیاردی می گیرند و- مانند دیگر یارانشان- با خودداری از بازپرداخت آن بانک مرکزی را به ورشکستگی می کشنانند. روشن است که این وضع زیاد نمی تواند دوام پیدا کند ولی واقعیت آن است که هرچه این اقدامات بیشتر شود ملت باید در آینده بهای سنگینتری برای عواقب آن بپردازد.
امروز یک واقعه دیگر در تقویم ثبت می شود.16 آذر روز دانشجو،16 آذر روز آغاز کنفرانس کپنهاگ و16 آذر روز لغو ممنوعیت استقرار صنایع در شعاع 120 کیلومتری تهران.

۱۵ آذر ۱۳۸۸

نشست امید
فردا کنفرانس تغییر اقلیم سازمان ملل در کپنهاگ،پایتخت دانمارک برگزار خواهد شد. اگرچه این پانزدهمین کنفرانس جهانی تغییر اقلیم است ولی پس از نشست کیوتو این مهمترین نشست است چرا که قرار است سران و نمایندگان کشورهای شرکت کننده معاهده ای را درزمینه کاهش گازهای گلخانه ای خود تا سال 2020 امضا کنند. امیدهای زیادی به این نشست هست و همزمان زمزمه های ناامیدی نیز به گوش می رسد،زمزمه هایی که نگرانی ازعدم توافق شرکت کنندگان را بازتاب می دهند.
شرکت افرادی مانند نخست وزیران چین و هند و رئیس جمهور آمریکا در این نسشت حاکی از اهمیت آن است.آنچه مشخص است آن است که جهان درزمانی حساس و تعیین کننده قرارگرفته است.نتیجه این کنفرانس می تواند بر سلامت زمین،سلامت انسانها و سلامت همه زیستمندان زمین تاثیر بگذارد.بحرانی شدن نظامهای اجتماعی،اقتصادی وسیاسی جهان و وضعیت بسیاری از موضوعات مطرح دیگرجهانی از نتیجه این کنفرانس تاثیر خواهد پذیرفت.گرم شدن بیشتر زمین به معنای گرسنگی بیشتر،بیماری بیشتر،اقتصادهای بحران زده و فروپاشی شیرازه بوم شناختی کره زمین است. گرم شدن زمین بیش از هررویداد سیاسی و اقتصادی دیگری می تواند ما را بسوی انحطاط و نابودی بکشاند.
پانزدهمین کنفرانس تغییر اقلیم سازمان ملل از هفتم تا هفدهم دسامبر 2009(16 تا 27 آذر1388) برگزار خواهد شد و معیاری خواهد بود برای سنجش درک و شعورانسان بخرد(Homo sapiens ) .

۱۱ آذر ۱۳۸۸

سه اثر
تاکنون کتابها و مقالات زیادی درباره محیط زیست،اکولوژی و توسعه خوانده ام ولی دو کتاب و یک فیلم هست که خواندن و دیدن آنها را به همه توصیه می کنم.
- کتاب"زیستن در محیط زیست" نوشته آرتور جی. میلر و ترجمه دکتر مجید مخدوم، انتشارات دانشگاه تهران ،که به دفعات تجدیدچاپ شده است.
- کتاب "طرح امید(آینده و محیط زیست)" نوشته لستر براون و ترجمه دکتر حمید طراوتی، انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه مشهد،چاپ1387.
- فیلم "حقیقت ناگوار" ساخته ال گور.
در آینده، این آثار را دقیق تر معرفی خواهم کرد.


۲۷ آبان ۱۳۸۸

دوچرخه سواری در پاریس
قرار دادن دوچرخه در اختیار شهروندان کاری است که در پاریس به صورت گسترده و جدی انجام می شود. نمی دانم این کار در شهرهای دیگر دنیا انجام شده است یا نه ولی می دانم که در پاریس این کار نمادین نیست و به شکلی انجام می شود که در کمک به حمل و نقل سالم و کاهش ترافیک موثر است. دوچرخه ها طراحی خاص دارند طوری که برای همه مناسب هستند و شکل منحصر به فرد دارند تا سرقت آنها ممکن نباشد. ایستگاهها در سطح شهر پراکنده اند و استفاده کننده می تواند در ابتدای مسیر خود دوچرخه را از یک ایستگاه بردارد و در پایان مسیر آن را در ایستگاه دیگری بگذارد. استفاده از دوچرخه ها نیازمند پرداخت پول است که این پول می تواند از راه تهیه یک کارت اعتباری یکساله انجام شود و یا به ازای هر ساعت استفاده پرداخت شود. روش دوم بیشتر توسط مسافران انجام می شود و نیم ساعت استفاده رایگان هم هدیه شهردار پاریس به استفاده کنندگان است. مطمئن نیستم ولی تا جایی که یادم هست هزینه یک سال استفاده 40 یورو است.
مطالب این نوشتار براساس گفته های چند شهروند پاریس است و ممکن است دقیق یا کاملا درست نباشد. بنابراین خوشحال می شوم درصورتی که شما اطلاعات دیگری دارید مطلب را کامل کنید.



یک ایستگاه دوچرخه در پاریس

دستگاه کارت خوان

۲۲ آبان ۱۳۸۸

ایستگاههای دوچرخه
اواخر تابستان بود که دیدم شهرداری اصفهان ناپرهیزی کرد و کاری در جهت محیط زیست انجام داد.در اول و آخر چهارباغ عباسی (میدان انقلاب و میدان دروازه دولت) تعدادی دوچرخه گذاشته شده بود که ظاهرا به افراد کرایه داده می شد. یکی دوبار که به دکه مربوطه سر زدم کسی نبود که پاسخ بدهد ولی بعد شنیدم که دوچرخه ها در قبال گرفتن کارت شناسایی و بدون دریافت پول داده می شود. اگرچه دو ایستگاه دوچرخه نمی تواند تاثیری در حمل و نقل شهری بگذارد و یا آن را بسوی پایداری یا سبز شدن پیش ببرد اما بهرحال حرکت خوبی است. همین که در نظام "پول زده" شهرداری به چنین ایده هایی اجازه عملی شدن داده می شود جای شکرش باقی است. مثل نقطه نور کوچکی است که در تاریکی روشن می شود ولی بهرحال امید ایجاد می کند. خوب؛ این درواقع خبری بود با بیان احساسی. فعلا دو عکس هم داشته باشید تا نوشتار بعد که درباره منشا ایده و ضعف و قوتهای آن بگویم.

۲۰ آبان ۱۳۸۸

آقای ابولحسنی همسر مه لقا ملاح، یکی دیگر از جمع انسانهای نازنینی که می شناختم این جهان را بدرود گفت. به همسرش و به همه آنهایی که فرصتی برای درک صفای این مرد داشتند تسلیت می گویم.
مطلب بیشتر را در مرد سبز اندیش ایران به ابدیت پیوست بخوانید.

۱۵ آبان ۱۳۸۸

اصفهانی ها و کسانی که به این شهر می آیند سه هفته فرصت دارند تا این رودخانه را با آب ببینند و بعد ...؟!

۱۱ آبان ۱۳۸۸

به نظر من این تصویر نمادی است از روند توسعه اصفهان در سه دهه اخیر

I think this image is a symbol of the trend of Isfahan's development in the past three decades

۰۳ آبان ۱۳۸۸

اصفهانی ها را فروختند
حاج رسولیها رئیس شورای شهر اصفهان یکی دیگرسخنرانان همایش زاینده رود بود که با ادیباتی شبیه به بعضی روزنامه ها و گروههای افراطی کسانی که برداشت آب در چهارمحال و انتقال آب به یزد و ... مطرح می کنند را افرادی مغرض خواند(متاسفانه جمله را درست به خاطر ندارم ولی مفهومش همین بود) و گفت ما فقط باید احداث تونل بهشت آباد را پیگیری کنیم چرا که با این کار آب کافی برای نه تنها برای اصفهان که برای استانهای دیگری که آب به آنجا می رود – یزد و مرکزی- هم تامین خواهد شد. قبل از ادامه مطلب اجازه دهید درباره توسعه پالایشگاه اصفهان بگویم.
اصفهان شهری است که در 50 سال اخیر و بویژه بعد از جنگ زیر بار توسعه صنایع بی قاعده ریز و درشت کمر خم کرد. عده ای در قبل از انقلاب با پیش بینی و آینده نگری این وضعیت قانون ممنوعیت استقرار صنایع در شعاع پنجاه کیلومتری اصفهان را مطرح کردند که مشابه آن هم برای شعاع 120 کیلومتری تهران تصویب شد.فرار از این قانون در اصفهان از اول انقلاب با طرح استثنائاتی درباره نوع صنایع برای آن آغاز شد و بتدریج با افزودن تعدادی شهرک صنعتی به این استثنائات ادامه پیدا کرد.امروز پیکر نیمه جانی از این قانون باقی مانده است ولی باز هم از سوی محیط زیست استان تلاش زیادی صورت می گیرد که جلوی توسعه صنایع بیشتر در این محدوده گرفته شود. در همین حال صنایع بزرگ و پرمسئله ای مانند ذوب آهن و فولاد با عناوینی مثل بهینه سازی در این محدوده توسعه پیدا کردند و مسئولان مربوطه هم چشم خود را بر این تخلف قانونی بستند. از سال گذشته صحبت بهینه سازی پالایشگاه اصفهان بر سر زبانها افتاد که کلاه شرعی دیگری بود برای توسعه این پالایشگاه و طبق شنیده ها میزان این توسعه دو برابر ظرفیت پالایشگاه موجود است(یعنی سه پالایشگاه در آینده) این اقدام در زیرگوش اصفهان، درست در جهت باد غالب به سمت اصفهان و درحالی صورت می گیرد که هم اکنون شکایتهای زیادی از آلودگی پالایشگاه وجود دارد. دربرابر این تخلف اداره کل حفاظت محیط زیست،مرکز بهداشت استان و شهرداری اصفهان موضع گیری و با آن مخالفت کردند. شهرداری اصفهان هم علیه پالایشگاه- شاید هم وزارت نفت- شکایت کرد.حالا ادامه ماجرا:
در همایش زاینده رود حاج رسولیها گفت مسئولان اعلام کردند که ساخت پالایشگاه در محل دیگر به غیر از این دو هزار میلیارد تومان برای دولت هزینه دربردارد و بنابراین باید در همین محل ساخته شود و ما هم به آنها گفتیم شما پانصد میلیارد تومان از این پول را برای اجرای پروژه بهشت آباد و خرید 2 دستگاه تی بی ام کمک کنید تا ما از شکایت مان صرف نظر کنیم و آنها هم قبول کردند!
بخت اصفهانیهای شهره به زرنگی را ببینید! شورای شهر و شهرداری که باید دغدغه سلامت و آسایش مردم را داشته باشند در ازای پانصد میلیارد تومان با ساخت پالایشگاه جدید موافقت می کنند.جالب آنکه پروژه بهشت آباد قرار است به استانهای دیگر هم آبرسانی کند و خود پالایشگاه جدید هم بیشتر از همه به آب نیاز دارد و تامین اعتبار این پروژه ملی به هیچوجه به عهده استان اصفهان و مردم اصفهان نیست، ولی شورای شهر و شهرداری اصفهان با وجودی که چندین سال است که موضوع رکورد سرطان و ام اس در اصفهان اعلام شده،سلامت مردم را می فروشند. می دانید چند؟! طبق آخرین آمار شهر اصفهان بیش از دو میلیون جمعیت دارد که اگر پانصد میلیارد تومان را بر این تعداد تقسیم کنیم و تازه به شرطی که سایر هزینه های توسعه بیرویه مثل هزینه های اجتماعی،ترافیک، فشار بر منابع بحران زده آب و ... را به حساب نیاوریم خواهیم دید که جان هر شهروند اصفهانی برای مسئولان شهری 250هزار تومان ارزش دارد.فقط 250هزار تومان.
حدود 10 سال پیش،بعد از بحثی که بین فعالان محیط زیست و اعضای اولین شورای اسلامی شهر اصفهان درگرفت مقاله ای توسط یکی از آن فعالان منتشر شد با عنوان:" اصفهان را ارزان نفروشیم" و امروز ببینید که نه تنها به اصفهان که به اصفهانیها هم چوب حراج زده اند.

۲۹ مهر ۱۳۸۸

ادامه گزارش -۲
دکتر بصیری سخنران بعدی همایش بود. وی ابتدا بی توجهی به ظرفیت برد محیط و بی توجهی به حقوق قانونی و شرعی بهره برداری را به عنوان دلایل اصلی بحران آب زاینده رود معرفی کرد و سپس با استناد به آمارو ارقام، وضعیت کم آبی در استان اصفهان را تشریح و با کشور مقایسه کرد. در ادامه نیز فهرست جامعی از عوامل ایجاد بحران کنونی را ارایه و مهمترین اقدامات لازم برای مقابله با بحران را برشمرد.این سخنرانی جامعترین سخنرانی همایش بود و به نظر من به همین دلیل هم کم تاثیرترین آنها! چرا که در کشور برنامه گریز ما با سیاستهای مقطعی و شتابزده، اگر کسی برای مقابله با بی آبی زاینده رود پیشنهاد بدهد که مثلا بیایید آب شیرین کن در خلیج فارس بگذاریم و آب را شیرین کنیم و بعد بدهیم به مسافرانی که از جنوب به اصفهان می آیند تا در زاینده رود بریزند،با اقبال بیشتری مواجه می شود تا وقتی که بگوییم مدیریت تقاضا را با توجه به ظرفیت برد محیط، ارزش افزوده اقتصادی و پایداری توسعه در سرلوحه برنامه ها بگذاریم.
سخنران بعدی نماینده اصفهان در مجلس بود. او بیشتر به پروژه های اجرا شده،در دست اجرا و تصویب شده برای انتقال آب به زاینده رود پرداخت و البته درباره نیازهای بالای آبی صنایعی که در آینده قرار است در استان اصفهان توسعه پیدا کند و احداث شود هم صحبت کرد. تاکید بر انتقال آب از بهشت آباد به زاینده رود که قرار است آب چهار استان را تامین کند و توضیح درباره اعتبارات آن بخش دیگر سخنرانی آقای فولادگر بود. یک بخش دیگر از صحبتهای این نماینده مجلس درباره طرح چرخش آب در زاینده رود در محدوده اصفهان در زمان کم آبی بود تا مردم زاینده رود را خشک نبینند واین درست مطابق با همان چیزی است که در یکی از نوشتارهای قبلی با عنوان تزویر زیست محیطی از آن نام بردم،منتهی این بار کاملا علنی و بی پرده. متاسفانه افسار برنامه های کشور به دست کسانی است که بین رودخانه به عنوان یک اکوسیستم و حوض خانه شان تفاوتی قائل نیستند!
... ادامه دارد.

۲۵ مهر ۱۳۸۸

ادامه گزارش-۱
رئیس اتاق بازرگانی اصفهان اولین سخنران بود.دید او بیشتر معطوف به نقش اقتصادی زاینده رود در استان اصفهان بود. نکته جدیدی در این سخنرانی نبود ولی دو تاکید مهم در آن بود، یکی آنکه خشکی زاینده رود مسئله ای ملی است و نه استانی و نکته دیگر آنکه به ضرورت جلوگیری از تبدیل خشکی این رود به یک موضوع عادی برای مردم اصفهان اشاره کرد.
سخنران بعدی امام جمعه اصفهان و نماینده ولی فقیه در استان بود. او گفت: مهمترین مساله استان اصفهان کمبود آب زاینده رود برای بخشهای مختلف است و در بخش دیگری از سخنرانی خود گفت: به کشاورزی كه حق آب ندارد نباید آب داد زیرا چرخه کشاورزی چندین صدسال این استان در اثر این دست و دلبازیها بر هم خواهد خورد و در بخشی دیگر گفت: ما افتخار می کنیم که از زاینده رود به همه جای کشور آب برده شود ولی ابتدا باید آب کشاورزان و کسانی که حق آبه از زاینده رود دارند ، تامین شود سپس به نقاط دیگر آب ارسال گردد. که البته من هرچه فکر کردم نفهمیدم رودی که آب کم دارد و نباید به کشاورزان بدون حقابه دار آب بدهد چطور باید به همه نقاط کشور آب بدهد و این چه افتخاری برای ما خواهد بود؟! و بالاخره او در مهمترین بخش سخنرانی خود ضمن شکایت از هدر رفت آب در مسیر انتقال از تونلها گفت(با پوزش، در این قسمت ممکن است بیشتر مفهوم را بازگو کنم چون جملات را یادداشت نکردم) مقدار زیادی از آب را هدر می دهیم .آب را پشت سد می بریم و از زاینده رود منتقل می کنیم و آب در شن فرو می رود.بعد ایشان پیشنهاد داد مسئولان داخل رودخانه مجرایی حفر کنند و کف آن را با غلتک بکوبند تا از فرو رفتن آب به بستر رودخانه جلوگیری شود و بعد درحالی که احتمالا متوجه سنگینی جو سالن همایش شده بود گفت بعضی ها می گویند آب باید به زمینهای اطراف نفوذ کند تا چاههای کشاورزان خشک نشود،ما که نگفتیم کف رودخانه را آسفالت کنند! و بالاخره ایشان گفت باید طرحهای آبرسانی اجرا شود و جلوی هدررفتن آن گرفته شود تا آب به جاهای دیگر و اردستان ما هم برسد.
... ادامه دارد.

۲۳ مهر ۱۳۸۸

گزارش دومین همایش زاینده رود
این همایش هم برگزار شد باهشت یا نه سخنران،چون اول همایش نبودم مطمئن نیستم. یک سخنران دانشگاهی،یک نماینده مجلس،رئیس شورای شهر،امام جمعه،نماینده کشاورزان، رئیس اتاق بازرگانی اصفهان،معاون عمرانی اسبق استانداری اصفهان و یک نفردر ارتباط با امور کشاورزی ازاتاق بازرگانی. در این همایش متوجه مطالب جالبی شدم،توجه کنید جالب و نه امیدوارکننده. در نوشتارهای بعدی بتدریج بخشهایی از مطالب عنوان شده در همایش را بازگو می کنم.

۱۷ مهر ۱۳۸۸

همایش دیگری برای زاینده رود
ظاهرا دومین همایش در ارتباط با زاینده رود قرار است ساعت چهار بعد از ظهر روز شنبه هیجدهم مهر ماه در محل اتاق بازرگانی اصفهان تشکیل شود. متاسفانه اطلاع رسانی این همایش خوب نبود.

گرامی باد
با وضع موجود روز زاینده رود را نمی توان شادباش گفت ولی بی تفاوت هم نمی توان بود.پس بهتر است بگوییم 18 مهر ماه، روز زاینده رود را گرامی می داریم و البته گرامیداشت نباید فقط در حرف باشد بلکه باید در عمل و با تلاش برای زنده سازی آن و پایدار کردن جریان آن همراه باشد. با هدف یادآوری تلاشهایی که سالهای پیش در راستای این هدف انجام شد تصویر پوستر چاپ شده در سال 1383 را تقدیم می کنم.


۱۳ مهر ۱۳۸۸

روز زاینده رود

پنج سال پیش سازمانهای غیردولتی زیست محیطی سه استان از جمله استانهای اصفهان،چهارمحال و بختیاری که رودخانه زاینده رود از آنها می گذرد با انتشار بیانیه ای روز هیجدهم مهرماه را روز زاینده رود اعلام کردند. اقدامی مشترک،هماهنگ، بجا، به هنگام و مترقی که نشان می داد غیردولتی ها را اگر به حال خود بگذارند و بستری برایشان فراهم باشد، برخلاف دولتی ها نیازها و راه حلها را بموقع تشخیص می دهند و بموقع هم عمل می کنند. شعار این روز این بود: "زاینده رود را زنده می خواهیم؛زاینده رود را همیشه می خواهیم؛زاینده رود را کامل می خواهیم".

متن بیانیه را درادامه ببینید.

بیانیه شبکه سازمانهای غیردولتی زیست محیطی منطقه مرکزی به مناسبت روز زاینده رود

زاینده رود، رودی است سزاوار ستایش ؛ موهبتی است ارزانی شده به اقلیم خشک مرکز ایران؛ بسترساز تمدن و فرهنگ ؛ به وجود آورنده چشم اندازهای طبیعی و روحبخش ؛مایه الهام اهل فرهنگ و هنر و حمایت کننده فعالیتهای کشاورزی و صنعتی و اقتصادی.
زاینده رود تنها جریان دائمی آب و مهمترین و تامین کننده آب شیرین در مرکز ایران و متعادل کننده توسعه و توزیع جمعیت در این سرزمین است.
زاینده رود نه تنها در فلات مرکزی ایران ، که در ارکان تاریخ ، تمدن و فرهنگ این سرزمین جاری است.
این جاری حیات بخش ، امروزه عرصه تاخت و تاز بی مهری ها و نادانی هاست .در معرض بهره کشی ها و آلودگی و قربانی سودجویی ها و کوتاه نگری هاست.
ولی زاینده رود، عزیزو گرامی و شایسته قدردانی و حق شناسی است . سازمانهای غیردولتی زیست محیطی منطقه مرکز ی ایران (شامل استانهای چهارمحال بختیاری،اصفهان و مرکزی) به منظور انجام این مهم و در ادامه گامهای کوچکی همانند « همایش اصفهان و توسعه با موضوع زاینده رود» و « مراسم نکوداشت زاینده رود» که در راستای بیان اهمیت زاینده رود و پاسداشت این شریان حیات بخش در سالهای اخیر برداشته شده است ، با هدف استمرار و عمومیت بخشیدن به این حرکت ، روز18مهر ماه را به نام «زاینده رود» نامگذاری نموده و از همه هموطنان بویژه دوستداران محیط زیست می خواهند تا در این روزبه نحو شایسته در گرامیداشت آن بکوشند. باشد که از این رهگذر همنوا شده و سپاسگزار این سر چشمه حیات باشیم.


مرداد 1383
در تکمیل عکس قبلی تصویر ماهواره ای محل عکسبرداری را ببنید.علامت + قرمز رنگ محل تابلو و علامت+ آبی رنگ محل ایستگاه پمپاژ است که در عکس قبلی نبود.
منبع تصویر:Google maps



۰۳ مهر ۱۳۸۸

خشکی زاینده رود
به نظر من ریختن قبح خشکی زاینده رود خطرناکترین جنبه آن است. دفعه پیش که زاینده رود خشکید (درواقع آن را خشکاندند) برای همه و حتی افراد سالخورده این یک موضوع بی سابقه بود. این بار نوجوانان هم خشکی این رود را می توانند به یاد بیاورند. حالا می توانیم این نگرانی بجا را داشته باشیم که با یکی دوبار دیگر خشکاندن زاینده رود این فکر به مردم القا شود که خشکی زاینده رود موضوعی عادی و طبیعی است. نتیجه گیری مستقیم این امر می تواند این باشد که برای موضوع طبیعی دیگر نیازی به نگرانی و چاره اندیشی نیست! این اتفاقی است که در دو سه دهه اخیر برای بسیاری از موضوعات زیست محیطی دیگر مثل آلودگی هوای تهران و اصفهان، تخریب مراتع،جنگل زدایی و پیشرفت بیابان رخ داده است.
خواستم برخلاف نوشته پیشین، این بار جنبه منفی و به عبارتی مهمترین تهدید موجود در خشکی زاینده رود را یادآوری کنم.

۲۹ شهریور ۱۳۸۸

تزویر زیست محیطی
فرهنگ ریا و تزویرکه ریشه های تاریخی درکشور ما دارد و بازتاب گسترده آن را در ادبیات کلاسیک - و به طور روشن در شعر حافظ - می توان دید،در همه جنبه های حیات فردی واجتماعی ما رسوخ کرده است و محیط زیست هم یکی از این جنبه هاست. چندین سال پیش که با سر و صدای زیاد قرار شد تولید پیکان متوقف شود،دیدیم که پژوآردی به صحنه آمد که همان موتور پیکان بود در اتاق پژو و به دلیل وزن زیاد اتاق و بدنه آن ترکیبی بدتر از پیکان بود. از طرف دیگر تولید وانت پیکان با همان موتور وبا همان مصرف سوخت بالا ادامه پیدا کرد و هنوز هم ادامه دارد. بنابراین همچنان که حافظ می گوید "خواجه در زیر خرقه قدح تا به کی کشی" تولید پیکان هم به زیر خرقه رفت!
نمونه دیگر این تزویر زیست محیطی وانمود کردن به آب داشتن زاینده رود بود. زاینده رود قبل از این که در اصفهان کاملا خشک شود، بی آب شده بود و کمتر کسی به این موضوع توجه می کرد.در حالی که در شهر اصفهان احداث چند آب بند بر روی رودخانه باعث شده بود همیشه اصفهان پرآب به نظر برسد،ولی در عمل در بسیاری از مواقع آب بسیارکمی در رودخانه جریان داشت و رودخانه به یک مانداب تبدیل شده بود.کافی بود رودخانه را از شرق اصفهان و موقع خروج از شهر دنبال کنیم ویا حتی از روی پل قدیربه آن نگاه کنیم تا ببینیم که آب در آن جریان ندارد و این موضوع بخصوص در زمانی که قرار نبود کشاورزان پایین دست اصفهان مزارع شان را آبیاری کنند کاملا مشخص بود.در این زمان آنچه در قسمت پایین دست زاینده رود جاری بود عبارت بود از جریان پساب و گاه فاضلاب خروجی از تصفیه خانه اصفهان که بتدریج فاضلاب بهارستان و بعد هم مقداری زهابهای کشاورزی به آن وارد می شد.
مانند این موارد کم نیست،اما این مورد خاص را به این دلیل عنوان کردم که بگویم خشکی رودخانه باوجود همه بدیها یک مزیت بزرگ هم داشت و آن آشکار شدن دردی بود که همیشه با تظاهر پنهان می ماند و نه تنها کسی به دنبال درمان آن نبود که با احداث و توسعه صنایع متکی به آب زاینده رود و یا انتقال آب به مناطقی که هیچ حقی از آب آن نداشتند،نمک به زخم این رود می پاشیدند. بنابراین خشک شدن زاینده رود در شهر اصفهان آن هم برای دومین بار دردهای دل زاینده رود و حوضه آبریز آن را بیرون ریخت.

۲۲ شهریور ۱۳۸۸

سایت خبری سلام امروز خبر از آزادی دکتر محمدعلی دادخواه داده است. امیدوارم این خبر درست باشد و این دوستدار میراث فرهنگی و طبیعی بزودی به آغوش جامعه برگردد.

۱۶ شهریور ۱۳۸۸

متروی اصفهان ومقصرین
در اخبار آمده است که حمید بقایی،رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از اعزام هیئت کارشناسی برای بررسی آخرین وضعیت سی‌و‌سه پل در پی حفر اشتباه تونل مترو خبر داده و گفته در صورت ارایه گزارش نهایی این تیم کارشناسی اگر مسئولان مترو مقصر شناخته شوند حتماً از آنها شکایت می‌کنیم و موضوع را در مراجع قضایی پیگیری خواهیم کرد.
حال با توجه با اینکه آقای بختیار استاندار اصفهان خودش رئیس شورای سازمان قطار شهری اصفهان بوده و حالا هم وزیر دادگستری می شود، به نظر شما وزیر جدید دادگستری چه حکمی در محکومیت خودش و دیگر مسئولان این سازمان صادر خواهد کرد؟!!

۱۱ شهریور ۱۳۸۸

آخرزمان
تصویری که در روزهای پس از انتخابات در "این خاک تشنه آب است و آبرو... " دیدم عمیقا من را تحت تاثیر قرار داد.تصویری بسیار رمزآلود از زاینده رود که در آن به جای آب مردم و به جای طراوت آتش و دود جاری بود. تصویری که داستان مکبث را برایم تداعی می کرد. اما امروز تصاویری دیگر دریافت کردم که احساسی تقریبا مشابه را در زمینه ای متفاوت برایم ایجاد کرد. تصویر چرای گوسفندان در زاینده رود با عنوان " گزارش تصویری/ به جای آب، گوسفند در زاینده‌رود جاری شد! " .اگرچه ممکن است خیلی ها موضوع غیرعادی در این عکسها نبینند،اما به نظر من این روزها وقایعی اتفاق می افتد که در خواب هم نمی دیدیم و حتی اگر کسی می گفت در خواب دیده بازهم باورش برایمان دشوار بود. نمی خواهم بگویم "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد"،چون مدتهاست که آن را دیده ایم و چیز تازه ای نیست. می خواهم بگویم اینها همه شبیه یک فیلم آخرزمانی است.آخرزمان...!

۱۰ شهریور ۱۳۸۸

پایه های سی و سه پل در کام دستگاه حفار مترو (TBM )

هرچه به مسئولین شهر اصفهان -این تازه به دوران رسیدگان تکنولوژی- گفته شد که مسیر عبور مترو را تغییر دهند گوش ندادند و دهن کجی کردند و امروز هیچکدام از آنها جرات سخن گفتن از فاجعه رخ داده را ندارند.
امروز سایت آفتاب خبر از
تخریب سی و سه پل به دلیل انحراف مترو در اصفهان داد. در بخشی از این خبر آمده است:

"در واگن های حفاری مصالح غیر عادی دیده شده است این منبع آگاه در سازمان قطار شهری اصفهان تصریح کرد: دستگاه TBM مورد استفاده در پروژه مترو شهر اصفهان از نوع EPB بوده که برای حفاری خاک های شهری و نرم ساخته شده است. دستگاه TMB در هر بار عملیات حفاری به طول یک و نیم متر، متوقف می شود و کار رینگ گذاری انجام می شود و سپس حفاری دوباره آغاز می شود. او افزود: در واگن های حمل خاک های حفاری شده، مصالح غیر عادی بتون مانند که به قسمتی از پی یک سازه شباهت داشته دیده شده است که احتمال این قضیه وجود دارد که دستگاه در زمان انحراف با رمپ جنوبی سی و سه پل برخورد کرده و این مصالح، قسمتی از پی سی و سه پل باشد که در صورت صحت داشتن این قضیه و آسیب دیدن پی سی و سه پل، احتمال نشست کردن پل در زمان جاری شدن آب در رودخانه وجود دارد که پی بردن به درستی این احتمال، نیازمند بررسی های بیشتر است. "
و در بخشی دیگر:
" تعطیلی کار در زمان حضور بازرسان سازمان میراث فرهنگی این منبع آگاه در سازمان قطار شهری اصفهان خاطرنشان کرد: در زمان بازدید سازمان میراث فرهنگی از عملیات حفاری مترو، کارگاه به صورت کامل تعطیل شده و به پرسنل گفته می شد که غیر از چند نفر، بقیه سر کار نیایند و حتی به دلیل حضور این بازرسان شماره سگمنت ها را پاک کرده و تاریخ سگمنت ها را تغییر می دادند تا به این بازرسان بگویند این جا کار تعطیل بوده و پیش روی نداریم. "
و در بخش پایانی:
..." دلیل استفاده از عنوان منبع آگاه در این گزارش و درخواست منبع خبر برای فاش نشدن نامش، بخشنامه شهرداری اصفهان به سازمان قطار شهری است که طبق آن، کلیه مسئولین قطار شهری از مصاحبه با رسانه ها منع شده اند. "

۰۵ شهریور ۱۳۸۸

همایش بررسی علل بحران زاینده رود امروز برگزار شد. در فضایی که در بستر خشک رود آماده شده بود.
تنوع بالای شرکت کنندگان از لحاظ گروههای اجتماعی و شغلی و برگزاری آن در زمان اوج خشکی از نقاط قوت این همایش بود.گمان می کنم مهمترین دستاورد این همایش بازتاب گسترده موضوع در جامعه و بین مسئولان باشد،به عبارت دیگر طرح رسانه ای و سیاسی موضوع. البته نگاه علمی وآماری به مسئله نیز مهم بود.
مشکل دستگاههای نمایش،کمی جا در مقایسه با تعداد شرکت کنندگان (طبق اعلام مجری حدود هزار نفر)،فشرده بودن سخنرانیها و نبودن مجال بحث برای شرکت کنندگان از نقاط ضعف همایش بود.
سازمانهای غیردولتی زیست محیطی که مسئولان باوجود تعارفات زیاد درعمل چندان دل خوشی از آنها ندارند،بعضی از مسئولان متنفذ شهر و استان،کارشناسان چندین دستگاه دولتی و انجمنهای صنفی و حرفه ای و همچنین گروهی از مردم کوچه و بازار و کشاورزان،همگی درکنار هم گرد آمده بودند تا از مشکلی مشترک سخن بگویند.
نگرانی از خشکی فضای سبز اصفهان و درختان حاشیه زاینده رود، آثار جدی اقتصادی بر شهر اصفهان و حتی کشور، به سراشیبی سقوط افتادن حیات حدود پانصدهزار نفر از روستاییان شرق اصفهان ، گسستگی اکوسیستم یکپارچه زاینده رود و حاشیه آن،نگرانی از تکرارخشکی زاینده رود در آینده و بروز ملموس پیامدهای اقتصادی،اجتماعی و زیست محیطی خشکی زاینده رود در پنج تا ده سال آینده از مهمترین مسائل مطرح شده در همایش بود.
گرچه درباره تاثیرگذاری این همایش نظرهای متفاوتی هست ولی معتقدم حداقل تاثیر عملی آن می تواند این باشد که مسئولان و کارشناسانی که در دستگاههای دولتی مربوطه کار می کنند در زمان تصمیم گیری درباره فعالیتهای تاثیرگذار بر زاینده رود و به طور کلی بر آب استان، احتیاط بیشتری به خرج دهند. طرح ملی موضوع و تلاش برای جلوگیری از اقدامات بحران ساز و تشدیدکننده بحران در سطح ملی،می تواند از دیگر دستاوردهای همایش باشد.به دلیل گفته نشدن بسیاری از حرفها و اهمیت موضوع قرار شد همایش دوم درباره زاینده رود در آینده نزدیک برگزار شود.

۰۳ شهریور ۱۳۸۸

و باز دشنه ای دیگر:
این در حالی است که اکنون برای 2 سال است که کشاورزان شرق اصفهان از آب محرومند و در اثر این محرومیت زندگی سیصدهزار نفر ساکنان این منطقه دچار بحران شده است.
در وبگردی هایی که در ارتباط با زاینده رود داشتم یکی دیگر از دشنه هایی که به پیکر این رود نشسته را دیدم:

۰۱ شهریور ۱۳۸۸

نگاههای نگران به زاینده رود
اگر شما هم جزو کسانی هستید که هر روز زاینده رود خشک را می بینید و آه از نهادتان بلند می شود،بدانید که بزودی "همایش همايش علل بحران زاينده رود در اصفهان" برگزار خواهد شد.
محل: باغ نور
زمان: پنج شنبه؛ پنجم شهریور ماه،ساعت 8:30

۱۸ مرداد ۱۳۸۸

نفهم یدن !
بسیار مشکل است شخصی را وادار به فهمیدن چیزی کنی، وقتی که درآمدش وابسته به نفهمیدن آن چیز باشد.

این جمله را "ال گور" در دقیقه 73 فیلم "حقیقت ناگوار" از قول اپتون سینکلیر –نویسنده و فعال اجتماعی- بازگو می کند.

۲۴ تیر ۱۳۸۸

حمله به بزرگترین نماد ملی کشور
اگرآرش جان در تیرنهاد و از فراز البرز ازمرز ایران دفاع کرد،امروز به دماوند هجوم می برند و می تازند و هیچکس نیست که جلوی این اقدام ایران ستیزانه و ضد محیط زیست را بگیرد. خبر زیر در این زمینه و از سایت تابناک است.


آسفالت كوه دماوند در دستوركار مجلس
بحث اين است كه طبيعت بكر و طبيعي دست نخورده باقي بماند تا افراد بتوانند راه پيمايي و كوهنوردي كنند نه اين‌كه جاده آسفالت شود تا با ماشين‌هاي كمري و پرادو سبب آلودگي كوه دماوند شويم.
كدخبر: ۵۵۷۲۹تاريخ: ۲۴ تير ۱۳۸۸ - ۱۶:۰۳خبر
آسفالت مسير هفت كيلومتري يكي از دامنه‌هاي قله‌ دماوند كه با ارتفاع 5671 متري يكي از بلندترين قله‌هاي جهان است، طي روز‌هاي اخير موجب اعتراض طبيعت دوستان زيادي شد.اين اعتراضات و واكنش‌ها اگر چه موجب توقف عمليات مذكور از سوي سازمان محيط‌ زيست شد، اما نگراني از فعاليت مجدد اين عمليات عمراني كه موجب صدمه به اكوسيستم كوهستاني اثر طبيعي ملي دماوند و منظر طبيعي تهران مي‌شود، هنوز وجود دارد.عضو فراكسيون محيط زيست مجلس شوراي اسلامي، در اين باره با تاكيد بر اين‌كه بايد در حفظ و نگهداري مناطق بكر و طبيعي بكوشيم، گفت: افرادي كه اقدام به آسفالت كوه دماوند كرده‌اند، بايد مورد مواخذه و برخورد قانوني قرار گيرند.انوشيروان محسني بندپي، نماينده چالوس به ايسنا، گفت: به طور كلي محيط‌ دوستان و طرفداران محيط زيست و علم آگاهان رشته محيط زيست بر اين اتفاق نظر دارند كه طبيعت بايد به همان صورت بكر و دست نخورده باقي بماند و هرگونه تغييرات سازه‌اي مشكلاتي براي محيط بوجود مي‌آورد.محسني بندپي با تاكيد بر اين‌كه قله دماوند براي اين است كه بتوان در آن راهپيمايي كرد نه اين‌كه آسفالت شود تا با ماشين بالا رفت، گفت: بحث اين است كه طبيعت بكر و طبيعي دست نخورده باقي بماند تا افراد بتوانند راه پيمايي و كوهنوردي كنند نه اين‌كه جاده آسفالت شود تا با ماشين‌هاي كمري و پرادو سبب آلودگي كوه دماوند شويم.نماينده چالوس در خانه ملت در عين حال با اظهار تاسف از تعطيلي مجلس، گفت: موضوع گرد و غبار تحميل شده به كشور و آسفالت كوه دماوند در دستور كار قرار دارد و به دنبال دريافت اطلاعات دراين باره هستيم.به گفته وي،‌ در هيچ جاي دنيا براي جذب گردشگر چنين عملي انجام نمي‌شود چرا كه گردشگر به دنبال محيط‌هاي بكر و دست نخورده است.در عين حال شاهرخ رامين نماينده مردم دماوند و فيروزكوه در تماس خبرنگار ايسنا، نسبت به خبر آسفالت مسير هفت كيلومتري يكي از دامنه‌هاي قله‌ دماوند، ابراز بي‌اطلاعي كرد.

۱۵ تیر ۱۳۸۸

خاک بر ...
امروز گرد و غبار بدجوری هوای اصفهان را فراگرفته مثل نوروز پارسال وبنا به شنیده ها این خاک از عراق و عربستان میاد. میرزاده عشقی گفته بود:
خــــاكــــــم به سر ، زغصه به سر خاك اگر كنم
خـــــاك وطن كه رفت ، چه خاكی به سر كنم ؟
حالا نیست که ببینه خاک وطن که سهل است خاک عراق و عربستان هم برسرمون شده.

۱۱ تیر ۱۳۸۸

متن زیر نامه ای است از آقای عبدالحسين طوطيايي *که در روزنامه اعتماد ملی به چاپ رسیده است:
تخريب محيط زيست بس است
آقاي احمدي‌نژاد به عنوان يک متخصص کشاورزي که در اين چهارسال گذشته شاهد فاجعه نابودي پرشتاب منابع طبيعي و محيط‌زيست در کشورم بودم و به عنوان وارث ميليون‌ها شهيد که از عرصه خدادادي کشورم در برابر متجاوزان در طول تاريخ دفاع کرده‌اند تا من هم آن را به آيندگان بسپارم از آمدن دوباره شما براي هدايت شبکه اجرايي کشور متاسفم. چراکه تنها شما و تيم مديريتي شما بوده که معتقد است حفاظت از محيط‌زيست مغاير توسعه است. چهارسال دوران رياست‌جمهوري شما با تخريب شديد محيط‌زيست، منابع طبيعي و اراضي کشاورزي محدود اين کشور همراه بوده است. معاون شما آقاي پرويز داوودي در جمع نخبگان بسيج گفتند آنها‌ که از محيط‌زيست اين کشور دفاع مي‌کنند با غربي‌ها عليه منافع کشور ما هم پيمان هستند. پس من حق دارم که صداي شما برايم تداعي آهنگ دلخراش اره موتوري‌ها در جنگل‌هاي آسيب‌پذير و بي‌نظير شمال و ديگر نقاط ايران باشد. حتي اگر براي هزارمين بار هم خبر از برگزاري جشن هسته‌اي بدهيد بازهم براي امثال من يادآور صداي صدها بولدوزري است که در اين چهار سال هر آنچه از بهترين اراضي کشاورزي پيرامون شهرهاي بزرگ بود را نابود نمود. ياد شما براي من از بين رفتن تالاب بي‌نظير انزلي و فرو افتادن درختان پارک جنگلي گلستان را تجسم مي‌كند. آقاي احمدي‌نژاد! درختان سر به آسمان برده جنگل‌هاي لاکان استان گيلان هنوز از خاطره سفرتان به آن استان به تلخي ياد مي‌نمايند و جاي پايتان در عرصه‌هاي نابود شده جنگل ابر در استان سمنان برگي منفي در کارنامه شماست. آنچه که از طراوت طبيعت کم سبز کشورمان باقي مانده است ترسان و لرزان در اين چند ماهه اخير در صفي از نابودي، چشم به نتيجه انتخابات دوخته بودند که شايد کسي ديگر بيايد که آراي او حتي کمتر، اما حيات، سبزي و توليد را دوست داشته باشد و با حفاظت از بستر حيات مخالف نباشد (اشاره به سخنراني شما در سال 1385 در مشهد). آقاي احمدي‌نژاد، امثال من صداي اعتراض آيندگان بي‌دفاع اين سرزمين را از هم‌اکنون به‌خوبي مي‌شنوند که زمين‌هايي را برايشان به جا خواهيم گذاشت که نه در زير آن نفتي و نه در رويش آثاري از حيات به جا مانده است. آنها از درک محدود متوليان بخش کشاورزي دولت نهم نسبت به ارزش بي‌پايان منابع طبيعي در اين مدت در هراس بوده و هستند. آيا صدايشان را نمي‌شنويد؟ آيا مي‌دانيد که بيشتر از انرژي هسته‌اي، منابع طبيعي و اراضي محدود کشاورزي اين کشور، حق ما و آيندگان بي‌دفاع‌مان بوده است. آقاي احمدي‌نژاد، راستش را بخواهيد براي كساني كه به زندان مي‌روند متاسف نيستم چه بسا به حال و روز آنها غبطه هم مي‌خورم. امثال من از نفير نابودي اره موتوري‌ها و بولدوزرهاي لجام‌گسيخته برنامه‌هاي توسعه دولت شما در رنج و اندوهند. آنها چه بسا ترجيح دهند که روح و جسم ذاتا آزاد خود را درون حصار‌هاي ساکت زندان در غل و زنجير بگذارند تا که نغمه‌هاي زندگاني‌شان فشرده شود اما با چشمان اشکبار خود ديگر شاهد بي‌اراده تخريب منابع حيات و محيط‌زيست اين کشور نباشند. براي يافتن دلايل محکمه‌پسند که امثال مرا محکوم به زندان نماييد راه دشواري در پيش رو نداريد. مگر که معاون شما نگفت که آنها که از محيط‌زيست دفاع مي‌کنند براي غربي‌ها کار مي‌کنند (26 اسفند 1387 – همايش نخبگان بسيج کشور). لابد حرف‌هاي معاونتان براي شما آنقدر مستند هست که بتوانيد بر اساس آن همپيمانان با غربي‌ها را به زندان افکنيد.
*عضو هيات علمي بازنشسته سازمان تحقيقات کشاورزي
منبع:روزنامه اعتماد ملی
کد خبر: 3763 تاریخ خبر: Wednesday, June 24, 2009

۲۰ خرداد ۱۳۸۸

سوال
چطور می توان جامعه ای داشت که هر 4 سال یکبار دچار دل پیچه و استرس نشود و حرکتی مستمر و مداوم رو به جلو داشته باشد؟ جامعه ای که در جهت توسعه پایدار حرکت کند؟

۱۲ خرداد ۱۳۸۸

کوه خواری
کوهها یکی از نعمتهای بزرگ طبیعت هستند که تقویت تنوع زیستی، تجدید منابع آب زیرزمینی، وجود رودخانه ها و جنبه های زیباشناختی و فلسفی تنها بخشی از مواهب آنها به شمار می روند. کوهها محصول فعالیت چندین میلیون ساله طبیعت هستند و از منابعی به شمار می روند که تخریب آنها غیرقابل برگشت است. چندین سال پیش شعار جهانی محیط زیست در ارتباط با کوهها بود و به دلیل اهمیت زیادشان یونپ فعالیتهای ترویجی- پژوهشی زیادی را در ارتباط با آنها انجام داد.
در کشور ما اما ... .بله! مثل بسیاری موارد زیست محیطی دیگر کوهها هم وضع مناسبی ندارند. ریختن زباله در کوههای محل تردد انسانها، کمترین مشکل کوههاست. فرسایش ناشی از چرای دام و کشاورزی غلط و قطع درختان هم با وجود مصایب زیادش مشکل نهایی نیست. حتی جاده سازی هم با همه توان تخریبش تیشه به ریشه کوهها نمی زند. آنجه کوهها را برای همیشه از دسترس ما خارج می کند، نگاه به آنها به عنوان معادنی است که باید تا آخر استخراج شوند. بهره کشی شدید از کوهها که در دهه های اخیر رخ داده و در چند سال اخیر شتاب گرفته را تنها با واژه کوه خواری می توان بیان کرد.کوههایی که میلیونها سال وجود داشته اند در عرض چند دهه ناپدید می شوند. این روند باید بسرعت مورد توجه و بازنگری قرار گیرد. اگر پایدارترین منابع را از دست دهیم چگونه می توانیم به دنبال توسعه پایدار باشیم؟! درباره کوهها گفتنی زیاد دارم.



اینجا روزگاری یک کوه بود!

امروز نه تنها کوه نیست که ریشه آن هم خورده شده

و همچنان هم خورده می شود

توضیح:
عکسها مربوط به کوه- مرحومی- است در مسیر اصفهان به مبارکه و حدود 4-5 سال پیش گرفته شده اند.

۰۸ خرداد ۱۳۸۸

گزارش تلویزیونی از پالایشگاه اصفهان
دو روز پیش در اخبار سراسری ساعت 14 گزارشی از پالایشگاه اصفهان پخش شد. این گزارش به حجم بالای آب مصرفی پالایشگاه و آلودگی پساب آن اشاره داشت و بعد به اقدامات پالایشگاه در زمینه کنترل آلودگی و اثرات مثبت آن پرداخت. صرف نظر از اطلاعات جالبی که به دست آوردم-مثل اینکه مصرف آب روزانه پالایشگاه به اندازه یک شهر 80 هزار نفری است- به نظرم رسید که این یک اقدام تبلیغاتی حساب شده است برای آماده سازی افکار عمومی برای توسعه غیرقانونی و مخرب این پالایشگاه. بهرحال سلام (این روزها خیلی ها) بی طمع نیست. بعید نیست پهن کنندگان این سفره هم مانند آنان که بر سر سفره مترو نشسته اند از غفلت مردم استفاده کنند و با چشم بندی هایشان همگان را در برابر عمل انجام شده قرار دهند و دوباره از تاکتیک قدیمی شان که همان "راه بنداز،جا بنداز" سی سال پیش است، استفاده کنند.

۰۶ خرداد ۱۳۸۸

شعار جهانی محیط زیست در سال 2009
سیاره شما به شما نیاز دارد! برای مقابله با تغییر اقلیم متحد شوید
یا:
Your planet needs you! Unite to combat climate change
این شعار جهانی محیط زیست امسال است و بدین ترتیب برای سومین سال پی در پی توجه جهانی در زمینه محیط زیست بر محور گرمایش جهانی و تغییر اقلیم متمرکز شده است.
بیایید ما هم سهم خود را در این زمینه انجام دهیم.
کوه صفه قابلیت آن را دارد که به عنوان موضوع پایان نامه کارشناسی ارشد رشته طراحی محیط زیست و یا رشته طراحی منظر و یا یک پژوهش دانشگاهی در رشته های مشابه مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.

۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۸

حلقه مفقوده داروین
حلقه مفقوده داروین پیدا شد. اهمیت این خبر آنقدر بود که گوگل امروز آرم سایت خود را به آن اختصاص داد:
پیدا شدن حلقه مفقوده داروین مطمئنا یکی از اخبار بزرگ این دهه خواهد بود.فکر می کنم به اندازه خود نظریه داروین اهمیت دارد.

۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۸

کوه صفه
اکثر ما اصفهان را از نظر طبیعی مدیون زاینده رود می دانیم که نظری بجاست. اما چند پدیده طبیعی دیگر هم در اصفهان بودن اصفهان نقش دارند که زیاد به آنها توجه نمی کنیم. کوه صفه یکی از این پدیده ها و شایسته تحسین و پاسداشت است. زیباست و علاوه بر آن در ساعتهای مختلف روز و در بهار،تابستان،پاییز و زمستان جلوه های گوناگونی دارد و با این گوناگونی روزانه و فصلی حس زنده بودن در شهر ایجاد می کند. گذشته از آن،این کوه از هر اثر تاریخی در اصفهان تاریخی تر است! در سالهای اخیر دست اندازیها به کوه صفه به آرامی آغاز شده ولی خوشبختانه هنوز زیاد نشده است. فکر می کنم کوه صفه شایستگی آن را دارد که به عنوان یک اثر ملی مطرح شود،قبل از آنکه پروژه های مختلف آن را به شیر بی یال و دم و اشکم تبدیل کند.

۲۷ فروردین ۱۳۸۸

به صرف سرطان و ام اس
بنا به آمار ارایه شده از منابع تخصصی، استان اصفهان از نظرابتلا به بیماری ام اس رتبه اول و از نظر ابتلا به سرطان رتبه دوم کشور را دارد. بنابراین با توجه به اینکه مهاجران زیادی در دو دهه اخیر به اصفهان آمده اند و این روند همچنان ادامه دارد، از همه مشتاقان دعوت می شود به صرف سرطان،ام اس (و بسیاری بیماریهای دیگر که آمار آنها ارایه نشده) قدم رنجه کرده به اصفهان تشریف بیاورند.

۱۶ فروردین ۱۳۸۸

چالشهای اصفهان
در ابتدای سال نو سه چالش مهم پیش روی محیط زیست اصفهان است:
1- بحران آب
2- عبور مترو از کنار آثار تاریخی
3- توسعه پالایشگاه اصفهان(در محدوده شعاع 50کیلومتری و بر خلاف قانون وظاهرا 3 برابر ظرفیت موجود! )

۰۸ فروردین ۱۳۸۸

آمار به روز جهان
امروز یک سایت به من معرفی شد که من هم آن را به شما معرفی می کنم:
این سایت آخرین آمار جهان را در زمینه هایی مانند جمعیت،محیط زیست،غذا و رسانه اعلام می کند.از آنجا که هر یک از موارد آن جای بحث و تحلیل زیاد دارد،ترجیح می دهم چیزی در مورد آن ننویسم و مطالعه و بررسی آن را به خود شما واگذار کنم.

۰۳ فروردین ۱۳۸۸

از آلمان-4

سختکوشی،نظم،جدیت در کار از جمله ویژگیهایی است که مردم آلمان به آن شهره هستند. همه نقاط قوتی که قبلا برای آلمان گفته ام تا حد زیادی ریشه در این ویژگیها دارد ولی شاید مهمتر از آن حاکمیت منطق و عقل بر آلمانیها و حاکمیت خرد جمعی بر کشور آلمان باشد. اگرچه همه اینها را باید در فرهنگ و تاریخ این کشور ریشه یابی کرد ولی یک ویژگی برجسته در آلمانیها هست که به نظر من تاثیر عمده ای در وضعیت موجود آلمان دارد و آن هم مطالعه است. مطالعه یکی از عادتهای بارز آلمانیهاست. در هرجا که بتوانند کتابی در دست دارند و مشغول مطالعه هستند.
برپایه کتاب نگاهی به آلمان امروز، هر آلمانی به طور میانگین 65 دقیقه در روز مطالعه می کند که جزییات آن به شرح زیر است:
روزنامه 28 دقیقه
کتاب 25 دقیقه
مجله 12 دقیقه
همچنین، میزان استفاده هر آلمانی از رسانه(شامل کتاب،روزنامه،مجله، رادیو،تلویزیون و اینترنت) به طور میانگین بیش از 9 ساعت است:
رادیو 221 دقیقه
تلویزیون 220 دقیقه
اینترنت 44 دقیقه

از آمار جدید مطالعه در ایران اطلاعی ندارم ولی فکر نمی کنم که حتی با محاسبه همه زمانی که صرف مطالعه برای کنکورهای مختلف(فوق دیپلم،لیسانس،فوق لیسانس،دکترا و فوق دکترا) می شود از 10 دقیقه در روز تجاوز کند.

یک زن سالمند و یک دختر جوان در یک کادر تصویر(در قطار شهری)

همان تصویر از زاویه دیگربه سمعک گوش خانم توجه کنید(مطالعه در همه سنین)

در ایستگاه قطار بین شهری


در قطار شهری

روزنامه در صندوق پستی ساکنان یک مجتمع مسکونی در آغاز روز (7 صندوق از 12 صندوق روزنامه دارند)


۲۵ اسفند ۱۳۸۷

از آلمان-3
اشتغال یکی دیگر از نقاط قوت آلمان است. چندی پیش زیرنویسی را در یکی از شبکه های تلویزیونی دیدم که مایه شگفتیم شد. در زیرنویس نوشته شده بود آلمان در سال گذشته کمترین میزان بیکاری را داشته است. یعنی در حالی که بحرانهای اقتصادی جهان را فراگرفته و بیکاری دولتمردان را به هراس انداخته،آلمان با کاهش میزان بیکاری روبرو بوده است. این در حالی است که در اسپانیا تعداد بیکاران از 3 میلیون نفر هم تجاوز کرد.
در کتاب نگاهی به آلمان امروز نوشته شده در سال 2007 میلادی 250هزار نفر در بخش انرژیهای تجدیدشونده مشغول به کار بوده اند و به این تعداد باید حدود یک میلیون نفر شاغل در فناوری محیط زیست- مانند بازیافت و ساخت فیلتر را هم اضافه کرد. بعلاوه،شرکتهایی نیز که در عرصه بهینه سازی مصرف انرژی کار می کنند نیز از جمله موتورهای اشتغال زایی در بخش انرژی به حساب آمده اند. در این کتاب گفته شده بخش محیط زیست می تواند تا سال 2020 تعداد بیشتری از آنچه امروز در بخشهای اشتغال زایی مانند ماشین سازی و خودرو سازی کار می کنند را به کار مشغول کند.
نکته جالب دیگر این است که برخلاف ایران که سیاستهای زیست محیطی را مانع اشتغال و پیشرفت اقتصادی می دانند دو سوم جمعیت آلمان اعتقاد دارند که یک سیاست پیگیر در زمینه محیط زیست تاثیر مثبتی بر توانایی رقابت اقتصادی خواهد داشت.
به نظر من همه اینها ریشه در رواج اندیشه های سبز در آلمان دارد. شاید وقت آن رسیده که ارزشهای سبز را مورد بررسی جدی قرار دهیم.

۱۵ اسفند ۱۳۸۷

از آلمان-2

این کشور در زمینه بهره وری انرژی هم موفق است به طوری که با مصرف 98 لیتر نفت در صنعت،ارزشی معادل 100 دلار آمریکا به دست می آورد. در این زمینه کشورهای ژاپن،انگلستان،ایتالیا،فرانسه،ایالات متحده، استرالیا، اسپانیا،کره جنوبی و لهستان در رده های بعدی قرار دارند.
از نظر تولید انرژیهای نو نیز آلمان کشوری پیشرو است به طوری که با نصب توربین های بادی با قدرت 20622 مگاوات،مقام اول جهان را دارد و اسپانیا با 11615 مگاوات (یعنی حدود 46درصد کمتر) در جایگاه بعدی و کشورهای ایالات متحده،هندوستان و دانمارک پس از آن قرار دارند.
با استفاده از انرژیهای تجدیدشونده آلمان توانسته است روندی فزاینده را در کاهش گازهای گلخانه ای در پیش بگیرد.به طوری که در سال 2007 در تولید دی اکسید کربن،کاهشی معادل 3/115 میلیون تن داشته است.
اهمیت به پاکی محیط زیست و برخورد جدی،سریع و قاطع با آلوده کنندگان یکی دیگر از ویژگیهایی است که کشور آلمان به آن معروف است.

۰۷ اسفند ۱۳۸۷

از آلمان-1
مدتی است که کشور آلمان ذهنم را مشغول کرده است. این کشور نه تنها از نظر اقتصادی و اجتماعی یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیاست که از لحاظ زیست محیطی نیز در جهان یک الگو به شمار می رود. بتازگی کتابی با عنوان نگاهی به آلمان امروز به دستم رسیده که مطالب و آمار جالبی در زمینه های گوناگون دارد که تصمیم گرفتم در نوشته های جدید از آنها استفاده کنم.
اقتصاد یکی از نقاط قوت آلمان است. آلمان پس از آمریکا و ژاپن سومین کشور از لحاظ تولیدات ناخالص ملی است (با 2916 میلیارد دلار آمریکا در سال 2006) و چین و انگلستان پس از آن قرار دارند. از نظر حجم صادرات نیز(با 1112 میلیارد دلار در سال2006) اولین کشور جهان است و ایالات متحده،چین،ژاپن و فرانسه پس از آن قرار گرفته اند. در واقع سومین کشور جهان از نظر اقتصاد ملی و اولین از نظر تجارت خارجی است.
از لحاظ سیاسی، سبزها در آلمان بیش از هر کشور دیگری قوی هستند به طوری که حزب دارند و حزبشان در مجالس ایالتی و فدرال کرسی های زیادی را به دست آورده است. در دوره شانزدهم مجلس فدرال سبزها 51 کرسی از 613 کرسی را به خود اختصاص داده اند.
در سیاست خارجی آلمان،کاهش گازهای گلخانه ای را از اهداف اصلی خود قرار داده است و برای رسیدن به اهداف پیمان کیوتو هم در صحنه داخلی و هم در صحنه خارجی تلاش می کند.

۲۶ بهمن ۱۳۸۷

کلاغها
کلاغهای اصفهان یکی از آن سوژه های زیبا و قابل تاملی هستند که از دید پژوهشگران،کارشناسان،عکاسان،فیلمسازان و ... دور مانده اند. اعم از کلاغهای مهاجر و غیرمهاجر.من فقط یک فیلم از کلاغهای زاغی سراغ دارم که چند سال پیش در شهرستان فلاورجان-یا لنجان- ساخته شد و اثر تخریب بیشه ها بر زندگی یکی از آنها را در قالب فیلم مستند نشان می داد. خودم هم چند عکس دارم که هنوز فرصت نکرده ام آن را تبدیل به یک مجموعه عکس قابل توجه کنم! لطفا اگر شما قدمی در این زمینه برداشتید-یا داشته اید- اعلام کنید.

۰۴ بهمن ۱۳۸۷


هوای پاک
امروز ششمین روز از هفته هوای پاک است و قصه آلودگی هوا همچنان پابرجاست،نه تنها پابرجا که همواره شدیدتر می شود. نمی خواهم حرفهای کهنه را تکرار کنم. اما بدم نمی آید که چند واقعیت را یادآوری کنم.

اول؛ برنامه ریزیهای شهری در ایران و بویژه در شهرهای بزرگ همیشه به سمتی است که نداشتن خودرو را برای مردم عملا غیرممکن می کند.

دوم؛دوچرخه سواری خانمها در ایران ممنوع است.یعنی نیروی انتظامی می تواند با خانمها به جرم دوچرخه سواری برخورد کند-از آنها تعهد بگیرد که دیگر این کار را تکرار نکنند- و در صورت تکرار با آنها محکم تر برخورد کند! این درحالی است که:
- روزبه روز به تعداد خانمهای ماشین سوار افزوده می شود .
- خانمها به دلیل نقشی که در خانواده دارند سفرهای کوتاه بیشتری نسبت به آقایان انجام می دهند ودر سفرهای کوتاه به راحتی می توان دوچرخه را جایگزین خودرو کرد.
- بسیاری از خانمها در ایران به دوچرخه سواری به عنوان آرزویی دست نیافتنی نگاه می کنند.

سوم؛رانندگان در ایران مجبور به آلوده کردن هستند،چون در ایران امکان انتخاب وجود ندارد.برخلاف کشورهای خارجی که در آن خریداران می توانند خودرو را براساس سلیقه و دغدغه های خود انتخاب کنند-به عنوان مثال خودروهایی را که به نسل خودروهای سبز شهرت دارند بخرند،یا تولیدات کشورهای خارجی را انتخاب کنند-در ایران اکثر قریب به اتفاق خریداران محکوم به خرید خودروهای ساخت داخل هستند که علاوه بر قیمیت غیرواقعی و کیفیت پایین،مصرف سوخت آنها نیز از میانگین مصرف خودروهای روز دنیا خیلی بیشتر است و درنتیجه آلودگی بیشتری را هم تولید می کنند.

چهارم؛نظام اقتصادی ما نظام تب و لرز است. یعنی سالها به تولید خودروهای پرمصرف ادامه می دهد و ناگهان به فکر می افتد که باید جلوی مصرف بی رویه سوخت گرفته شود. این کار هم فقط با سهمیه بندی سوخت یا آزادسازی قیمت آن انجام می شود ونه با استاندارد کردن مصرف سوخت خودروها(شاید به همین دلیل است که درحالی که کارخانه تویوتا برای اولین بار از زمان تاسیس ضرر می دهد،کک کارخانه های خودروسازی ما هم نمی گزد). بنابراین،درحالی که دولت مردم را متهم به مصرف بی رویه می کند و همه تقصیرها را متوجه آنها می کند؛آنها را وادار می کند تا خودروهایی با مصرف بالا سوار شوند چراکه کارخانه های خودروسازی داخل نمی توانند-ویا اصولا نیازی نمی بیینند- خودروهای کم مصرف وحتی با مصرف استاندارد بسازند. پول این مصرف اضافه هم باید از جیب مردم پرداخت شود و نه توسط کارخانه ها!
بنابراین،نظام بشدت متمرکز تصمیم گیری در ایران با ایجاد مشکل در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، فنی و سیاستگزاری، اقدام جدی در زمینه کاهش آلودگی هوا را درعمل ناممکن می سازد.

توضیح:این مطلب را برای ناامید شدن ننوشتم. برای آن نوشتم که هنگام چاره جویی درزمینه آلودگی هوا سوراخ دعا را گم نکینم و اولویتها را تشخیص دهیم. به قول یک شعار دانش آموزی، بدانیم که
نفس کمترین خواهش ما از دنیاست.
Free counter and web stats