۲۹ مهر ۱۳۸۶





































مواهب بی پایان
با دیدن این توربین های بادی حس خوبی پیدا می کنم. شاید نمادی است برای توانستن. برای امکان پذیر بودن. یک انرژی نو و پاک. بدون آلودگی های هسته ای که هزاران سال گریبانگیر بشر و همه موجودات زنده می شود و بدون ایجاد گازهای گلخانه ای و تغییر اقلیم فاجعه بار ناشی از آن. طبیعت همه چیز دارد
کافی است از آن پیروی کنیم


۲۰ مهر ۱۳۸۶

غافلگیر شدم
این چند روز که رسانه ها نام برندگان جایزه های پزشکی و شیمی و... نوبل را اعلام می کردند منتظر بودم ببینم جایزه امسال صلح نوبل را چه کسی می برد. با توجه به روند انتخاب کاندید های این جایزه که از سال 2004 با انتخاب خانم وانگاری ماآتایی بنیانگذار جنبش کمربند سبز کنیا زیست محیطی شده بود، احتمال می دادم که برنده امسال هم یک فعال محیط زیست باشد. اول فکر کردم خانم واندانا شیوا دانشمند و فعال هندی برنده باشد ولی بعد با توجه به گرایشهای ضد سرمایه داری و انتقاداتش از سیاستهای زیست محیطی و اقتصادی آمریکا دیدم احتمال آن کم است. بهر حال منتظر بودم تا این که بالاخره امروز از سی ان ان شنیدم که آقای ال گور برنده این جایزه است!او همان سازنده فیلم حقیقت ناگوار است که در هشتمین نوشتار این وبلاگ، درباره فیلمش نوشته بودم.
این گرایش زیست محیطی در جوایز نوبل قابل تامل است. فکر می کنم از یک سو نشان دهنده اهمیت زیاد فعالیتهای زیست محیطی است و از سوی دیگر بیانگر تاثیر کاملا ریشه ای سلامت محیط زیست در همه جوانب زندگی انسان از جمله تحقق صلح است
برنده شدن آقای ال گور را به دوستداران محیط زیست تبریک می گویم

۱۱ مهر ۱۳۸۶

شما خر هستید
این پیام بسیاری از برنامه های صدا و سیما به مردم است! امشب به طور اتفاقی برنامه ای را از شبکه پنج(صدا و سیمای اصفهان ) دیدم که باعث شد از کوره در بروم. برنامه در مورد اختلاف طبقاتی و عدالت اجتماعی بود. بعد از برنامه تلفن تماس با برنامه اعلام شد ولی طبق معمول برنامه های مشابه، تلفن مرتب بوق اشغال می زد. بنابراین تصمیم گرفتم تا حرفهایم را اینجا بیان کنم
در این برنامه گزارشی از یکی از محلات حاشیه شهر اصفهان تهیه شده بود و گزارشها و مصاحبه هایی هم از تعدادی عابر در مناطق به ظاهر مرفه و چند مصاحبه هم با چند نفر به قول خودشان کارشناس. محتوای برنامه در نکوهش تجمل گرایی بود و اینکه فقر در اثر تجمل گرایی به وجود می آید. معیارهای فقرچیزهایی بودند مثل خانه های نیمه تمام- بدون نازک کاری- وبدون امکانات معمول ،تعداد پیتزاها و اسنک و کبابهای خورده شده- ویا نشده- در سال. معیارهای ثروت و تجمل هم چیزهایی بودند از عینک آفتابی و لباسهای مارک دار وگران قیمت و داشتن سگ خانگی.
کارشناسان برنامه هم چند معمم و شبه معمم بودند. مثل خیلی از برنامه های صدا و سیما، گزارشگر سوالات جهت دار و خاصی را از مردم می پرسید و بعد هم قسمتهای دلخواه پاسخها به نحو دلخواه سر هم شده بود تا نتیجه دلخواه " صدا و سیمایی" از آن عاید شود
کل نتیجه برنامه این بود که افراد مرفه جامعه مسوول محرومیت و فقر هستند و اگر اینها تجمل گرا نباشند و به افراد فقیر کمک کنند واگر همه مسایل دینی را رعایت کنند و خمس و زکات بدهند مشکل فقر و محرومیت حل می شود. اگر چه می شود روزها در این مورد بحث کرد اما چون همه در این کشور زندگی می کنیم و اینگونه برنامه ها برایمان تازگی ندارد فقط به ذکر مطالب زیر اکتفا می کنم


آمارگیری با آن همه هزینه و بودجه ملی برای چیست؟چرا به زبان آمار حرف نمی زنید؟ چه تعداد از افراد جامعه زیر خط فقر- با تعریف علمی و جهانی آن- هستند وچه تعداد زیر خط فقرمن درآوردی دولت ایران؟ چند در صد از افراد سگ نگه می دارند یا عینک آفتابی و لباس مارک دار می خرند و اگر اینها را نداشته باشند چند در صد جمعیت زیرخط فقر به بالای آن می روند؟

چرا این همه حاشیه نشینی و مهاجرت به شهرهای بزرگ وجود دارد؟! چرا اصفهان – به گفته رییس مرکز آمار ایران- دومین شهر مهاجر پذیر بعد از تهران است؟ و آیا قرار است همه از چهار محال و بختیاری،کهکیلویه و بویر احمد و ... به اصفهان بیایند و در محلات دلخواهشان ساکن شوند؟ آیا مشکل مسکن خود اصفهانی ها حل شده است؟اصفهان تا کی و تا کجا می تواند رشد کند؟ه

گزارشگر برنامه از دختر بچه ای می پرسید وقتی می بینی دوستانت چیزی دارند و تو نداری آیا دلت نمی سوزد !!! آیا آموزش حسرت خوردن وایجاد کینه نسبت به همسالانی که ابتدایی ترین امکانات با هزینه های هنگفت و به قیمت فرسودگی والدین برای آنها تهیه شده ، جزو وظایف جدید صدا و سیما است؟
مگر امسال، سال اتحاد ملی اعلام نشده است؟ آیا فرافکنی مشکلات کشوراز طریق به جان هم انداختن گروههای مختلف مردم در جهت وحدت و انسجام ملی است؟ه

راستی!درآمدهای نفت بشکه ای 80 دلار در کجا مصرف می شود؟ه

آیا درکشورهایی مانند سوئد که نفت وگاز و انواع منابع را ندارند عدالت اجتماعی چطور ایجاد شده؟آیا اینها با پرداخت به موقع خمس و زکات و انجام وظایف دینی و پرهیز از تجمل گرایی عدالت را ایجاد کرده اند؟ه
راستی، اجناس لوکس خارجی و لباسهای مارک دار را چه کسانی به کشور وارد می کنند و انحصار آن در دست چه کسانی است؟ه

آیا با داشتن بعضی عناوین اجتماعی مانند حاج آقا و کارهایی مثل افطاری دادن و مدرسه ساختن و ... می شود آدم خوبی شد و اثرات رانتهای رنگارنگ را از بین برد؟ آیا اگر من در بازار روزی چند میلیون در بیاورم و لباس مارک دار و ... نداشته باشم و در محلات سنتی زندگی کنم مساله حل می شود؟ه

ظاهرا مسئولین ما برای از بین بردن اختلاف طبقاتی تصمیم گرفته اند طبقه مرفه _ آن هم فقط بخشی ازاین طبقه - را از بین ببرند تا جامعه یکدست فقیر و محروم شود


امروزه یکی از سیاستهای کارای دنیا برای مبارزه با فقر،تخصیص درست منابع است و سیاست دیگر توانمند سازی. اما در ایران سیاست گداپروری و مهرورزی را در پیش گرفته ایم که عبارت است از فقیر کردن همه و بعد بخشیدن پولی بخور و نمیر به آنها از کیسه خودشان
اگر می توانید سخنرانی مهاتیر محمد- رییس جمهور پیشین مالزی-در دانشگاه اصفهان یا مصاحبه اش با صدا و سیما را گیر بیاورید و ببینید تفاوت در دو کشور مسلمان از کجا تا کجاست
مسئولان محترم صدا و سیما؛ به خدا ما خر نیستیم! اگرجایی برای بیان حرفهایمان داشتیم شاید باورتان می شد

Free counter and web stats