۰۴ بهمن ۱۳۸۷


هوای پاک
امروز ششمین روز از هفته هوای پاک است و قصه آلودگی هوا همچنان پابرجاست،نه تنها پابرجا که همواره شدیدتر می شود. نمی خواهم حرفهای کهنه را تکرار کنم. اما بدم نمی آید که چند واقعیت را یادآوری کنم.

اول؛ برنامه ریزیهای شهری در ایران و بویژه در شهرهای بزرگ همیشه به سمتی است که نداشتن خودرو را برای مردم عملا غیرممکن می کند.

دوم؛دوچرخه سواری خانمها در ایران ممنوع است.یعنی نیروی انتظامی می تواند با خانمها به جرم دوچرخه سواری برخورد کند-از آنها تعهد بگیرد که دیگر این کار را تکرار نکنند- و در صورت تکرار با آنها محکم تر برخورد کند! این درحالی است که:
- روزبه روز به تعداد خانمهای ماشین سوار افزوده می شود .
- خانمها به دلیل نقشی که در خانواده دارند سفرهای کوتاه بیشتری نسبت به آقایان انجام می دهند ودر سفرهای کوتاه به راحتی می توان دوچرخه را جایگزین خودرو کرد.
- بسیاری از خانمها در ایران به دوچرخه سواری به عنوان آرزویی دست نیافتنی نگاه می کنند.

سوم؛رانندگان در ایران مجبور به آلوده کردن هستند،چون در ایران امکان انتخاب وجود ندارد.برخلاف کشورهای خارجی که در آن خریداران می توانند خودرو را براساس سلیقه و دغدغه های خود انتخاب کنند-به عنوان مثال خودروهایی را که به نسل خودروهای سبز شهرت دارند بخرند،یا تولیدات کشورهای خارجی را انتخاب کنند-در ایران اکثر قریب به اتفاق خریداران محکوم به خرید خودروهای ساخت داخل هستند که علاوه بر قیمیت غیرواقعی و کیفیت پایین،مصرف سوخت آنها نیز از میانگین مصرف خودروهای روز دنیا خیلی بیشتر است و درنتیجه آلودگی بیشتری را هم تولید می کنند.

چهارم؛نظام اقتصادی ما نظام تب و لرز است. یعنی سالها به تولید خودروهای پرمصرف ادامه می دهد و ناگهان به فکر می افتد که باید جلوی مصرف بی رویه سوخت گرفته شود. این کار هم فقط با سهمیه بندی سوخت یا آزادسازی قیمت آن انجام می شود ونه با استاندارد کردن مصرف سوخت خودروها(شاید به همین دلیل است که درحالی که کارخانه تویوتا برای اولین بار از زمان تاسیس ضرر می دهد،کک کارخانه های خودروسازی ما هم نمی گزد). بنابراین،درحالی که دولت مردم را متهم به مصرف بی رویه می کند و همه تقصیرها را متوجه آنها می کند؛آنها را وادار می کند تا خودروهایی با مصرف بالا سوار شوند چراکه کارخانه های خودروسازی داخل نمی توانند-ویا اصولا نیازی نمی بیینند- خودروهای کم مصرف وحتی با مصرف استاندارد بسازند. پول این مصرف اضافه هم باید از جیب مردم پرداخت شود و نه توسط کارخانه ها!
بنابراین،نظام بشدت متمرکز تصمیم گیری در ایران با ایجاد مشکل در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، فنی و سیاستگزاری، اقدام جدی در زمینه کاهش آلودگی هوا را درعمل ناممکن می سازد.

توضیح:این مطلب را برای ناامید شدن ننوشتم. برای آن نوشتم که هنگام چاره جویی درزمینه آلودگی هوا سوراخ دعا را گم نکینم و اولویتها را تشخیص دهیم. به قول یک شعار دانش آموزی، بدانیم که
نفس کمترین خواهش ما از دنیاست.
Free counter and web stats