۲۷ تیر ۱۳۸۹

روز یاکریم
امروز صبح شاهد دو صحنه درمورد یاکریم بودم. با یاکریم که آشنا هستید؛ پرنده های آرام شهری شده ای که در اصفهان به" پاختر" معروفند وگاهی هم به اشتباه به آنها فاخته می گویند. صحنه اول در خیابان بود، اول صبح که منتظر تاکسی ایستاده بودم، ترمز ناگهانی و صدای بوق یک ماشین در خیابان خلوت توجهم را جلب کرد. یک راننده ترمز کرد تا به دو یاکریم که در خیابان راه می رفتند برخورد نکند و بعد هم برای آنها بوق زد تا از سر راه کنار بروند و ماشینهای دیگر به آنها نزنند. در میان دهها صحنه بی مهری به گیاه و جانور که هرروزمی بینم این صحنه ای امیدوارکننده بود. دومین صحنه،صحنه ای از راز بقا بود که از پنجره اتاق کارم و حدود یک ساعت بعد از صحنه اول بود شاهد آن بودم. یک کلاغ به حاشیه پنجره ساختمان مقابل رفت،یک یاکریم که آنجا نشسته بود پرید و رفت و کلاغ هم تخم یاکریم را برداشت و رفت. جالب این که همه اینها در کمتر از10 ثانیه اتفاق افتاد!بعضی روزها شاهد توالی جالبی از رویدادها هستیم.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

یه روز هیمن اتفاق برای منم افتاد. وقتی رانندگی میکردم متوجه یه یاکرم وسط خیابون شدم. برای اینکه بهش نزنم ترمز کردم و بعد یه بوغ کمی طولانی. خودمم خندم گرفته بود.آخه مگه اون معنی بــــــــوغ میفهمه!!!؟

توسعه پایدار گفت...

در صحنه ای که من شاهدش بودم هردو پرنده کنار رفتند.نمی دونم اثر بوق بود یا به خاطر توقف چندثانیه ای ماشین،ولی به هرحال موثر بود.

Free counter and web stats