تصویری که در روزهای پس از انتخابات در "این خاک تشنه آب است و آبرو... " دیدم عمیقا من را تحت تاثیر قرار داد.تصویری بسیار رمزآلود از زاینده رود که در آن به جای آب مردم و به جای طراوت آتش و دود جاری بود. تصویری که داستان مکبث را برایم تداعی می کرد. اما امروز تصاویری دیگر دریافت کردم که احساسی تقریبا مشابه را در زمینه ای متفاوت برایم ایجاد کرد. تصویر چرای گوسفندان در زاینده رود با عنوان " گزارش تصویری/ به جای آب، گوسفند در زایندهرود جاری شد! " .اگرچه ممکن است خیلی ها موضوع غیرعادی در این عکسها نبینند،اما به نظر من این روزها وقایعی اتفاق می افتد که در خواب هم نمی دیدیم و حتی اگر کسی می گفت در خواب دیده بازهم باورش برایمان دشوار بود. نمی خواهم بگویم "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد"،چون مدتهاست که آن را دیده ایم و چیز تازه ای نیست. می خواهم بگویم اینها همه شبیه یک فیلم آخرزمانی است.آخرزمان...!
۱۱ شهریور ۱۳۸۸
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر