متن زیر نامه ای است از آقای عبدالحسين طوطيايي *که در روزنامه اعتماد ملی به چاپ رسیده است:
تخريب محيط زيست بس است
آقاي احمدينژاد به عنوان يک متخصص کشاورزي که در اين چهارسال گذشته شاهد فاجعه نابودي پرشتاب منابع طبيعي و محيطزيست در کشورم بودم و به عنوان وارث ميليونها شهيد که از عرصه خدادادي کشورم در برابر متجاوزان در طول تاريخ دفاع کردهاند تا من هم آن را به آيندگان بسپارم از آمدن دوباره شما براي هدايت شبکه اجرايي کشور متاسفم. چراکه تنها شما و تيم مديريتي شما بوده که معتقد است حفاظت از محيطزيست مغاير توسعه است. چهارسال دوران رياستجمهوري شما با تخريب شديد محيطزيست، منابع طبيعي و اراضي کشاورزي محدود اين کشور همراه بوده است. معاون شما آقاي پرويز داوودي در جمع نخبگان بسيج گفتند آنها که از محيطزيست اين کشور دفاع ميکنند با غربيها عليه منافع کشور ما هم پيمان هستند. پس من حق دارم که صداي شما برايم تداعي آهنگ دلخراش اره موتوريها در جنگلهاي آسيبپذير و بينظير شمال و ديگر نقاط ايران باشد. حتي اگر براي هزارمين بار هم خبر از برگزاري جشن هستهاي بدهيد بازهم براي امثال من يادآور صداي صدها بولدوزري است که در اين چهار سال هر آنچه از بهترين اراضي کشاورزي پيرامون شهرهاي بزرگ بود را نابود نمود. ياد شما براي من از بين رفتن تالاب بينظير انزلي و فرو افتادن درختان پارک جنگلي گلستان را تجسم ميكند. آقاي احمدينژاد! درختان سر به آسمان برده جنگلهاي لاکان استان گيلان هنوز از خاطره سفرتان به آن استان به تلخي ياد مينمايند و جاي پايتان در عرصههاي نابود شده جنگل ابر در استان سمنان برگي منفي در کارنامه شماست. آنچه که از طراوت طبيعت کم سبز کشورمان باقي مانده است ترسان و لرزان در اين چند ماهه اخير در صفي از نابودي، چشم به نتيجه انتخابات دوخته بودند که شايد کسي ديگر بيايد که آراي او حتي کمتر، اما حيات، سبزي و توليد را دوست داشته باشد و با حفاظت از بستر حيات مخالف نباشد (اشاره به سخنراني شما در سال 1385 در مشهد). آقاي احمدينژاد، امثال من صداي اعتراض آيندگان بيدفاع اين سرزمين را از هماکنون بهخوبي ميشنوند که زمينهايي را برايشان به جا خواهيم گذاشت که نه در زير آن نفتي و نه در رويش آثاري از حيات به جا مانده است. آنها از درک محدود متوليان بخش کشاورزي دولت نهم نسبت به ارزش بيپايان منابع طبيعي در اين مدت در هراس بوده و هستند. آيا صدايشان را نميشنويد؟ آيا ميدانيد که بيشتر از انرژي هستهاي، منابع طبيعي و اراضي محدود کشاورزي اين کشور، حق ما و آيندگان بيدفاعمان بوده است. آقاي احمدينژاد، راستش را بخواهيد براي كساني كه به زندان ميروند متاسف نيستم چه بسا به حال و روز آنها غبطه هم ميخورم. امثال من از نفير نابودي اره موتوريها و بولدوزرهاي لجامگسيخته برنامههاي توسعه دولت شما در رنج و اندوهند. آنها چه بسا ترجيح دهند که روح و جسم ذاتا آزاد خود را درون حصارهاي ساکت زندان در غل و زنجير بگذارند تا که نغمههاي زندگانيشان فشرده شود اما با چشمان اشکبار خود ديگر شاهد بياراده تخريب منابع حيات و محيطزيست اين کشور نباشند. براي يافتن دلايل محکمهپسند که امثال مرا محکوم به زندان نماييد راه دشواري در پيش رو نداريد. مگر که معاون شما نگفت که آنها که از محيطزيست دفاع ميکنند براي غربيها کار ميکنند (26 اسفند 1387 – همايش نخبگان بسيج کشور). لابد حرفهاي معاونتان براي شما آنقدر مستند هست که بتوانيد بر اساس آن همپيمانان با غربيها را به زندان افکنيد.
آقاي احمدينژاد به عنوان يک متخصص کشاورزي که در اين چهارسال گذشته شاهد فاجعه نابودي پرشتاب منابع طبيعي و محيطزيست در کشورم بودم و به عنوان وارث ميليونها شهيد که از عرصه خدادادي کشورم در برابر متجاوزان در طول تاريخ دفاع کردهاند تا من هم آن را به آيندگان بسپارم از آمدن دوباره شما براي هدايت شبکه اجرايي کشور متاسفم. چراکه تنها شما و تيم مديريتي شما بوده که معتقد است حفاظت از محيطزيست مغاير توسعه است. چهارسال دوران رياستجمهوري شما با تخريب شديد محيطزيست، منابع طبيعي و اراضي کشاورزي محدود اين کشور همراه بوده است. معاون شما آقاي پرويز داوودي در جمع نخبگان بسيج گفتند آنها که از محيطزيست اين کشور دفاع ميکنند با غربيها عليه منافع کشور ما هم پيمان هستند. پس من حق دارم که صداي شما برايم تداعي آهنگ دلخراش اره موتوريها در جنگلهاي آسيبپذير و بينظير شمال و ديگر نقاط ايران باشد. حتي اگر براي هزارمين بار هم خبر از برگزاري جشن هستهاي بدهيد بازهم براي امثال من يادآور صداي صدها بولدوزري است که در اين چهار سال هر آنچه از بهترين اراضي کشاورزي پيرامون شهرهاي بزرگ بود را نابود نمود. ياد شما براي من از بين رفتن تالاب بينظير انزلي و فرو افتادن درختان پارک جنگلي گلستان را تجسم ميكند. آقاي احمدينژاد! درختان سر به آسمان برده جنگلهاي لاکان استان گيلان هنوز از خاطره سفرتان به آن استان به تلخي ياد مينمايند و جاي پايتان در عرصههاي نابود شده جنگل ابر در استان سمنان برگي منفي در کارنامه شماست. آنچه که از طراوت طبيعت کم سبز کشورمان باقي مانده است ترسان و لرزان در اين چند ماهه اخير در صفي از نابودي، چشم به نتيجه انتخابات دوخته بودند که شايد کسي ديگر بيايد که آراي او حتي کمتر، اما حيات، سبزي و توليد را دوست داشته باشد و با حفاظت از بستر حيات مخالف نباشد (اشاره به سخنراني شما در سال 1385 در مشهد). آقاي احمدينژاد، امثال من صداي اعتراض آيندگان بيدفاع اين سرزمين را از هماکنون بهخوبي ميشنوند که زمينهايي را برايشان به جا خواهيم گذاشت که نه در زير آن نفتي و نه در رويش آثاري از حيات به جا مانده است. آنها از درک محدود متوليان بخش کشاورزي دولت نهم نسبت به ارزش بيپايان منابع طبيعي در اين مدت در هراس بوده و هستند. آيا صدايشان را نميشنويد؟ آيا ميدانيد که بيشتر از انرژي هستهاي، منابع طبيعي و اراضي محدود کشاورزي اين کشور، حق ما و آيندگان بيدفاعمان بوده است. آقاي احمدينژاد، راستش را بخواهيد براي كساني كه به زندان ميروند متاسف نيستم چه بسا به حال و روز آنها غبطه هم ميخورم. امثال من از نفير نابودي اره موتوريها و بولدوزرهاي لجامگسيخته برنامههاي توسعه دولت شما در رنج و اندوهند. آنها چه بسا ترجيح دهند که روح و جسم ذاتا آزاد خود را درون حصارهاي ساکت زندان در غل و زنجير بگذارند تا که نغمههاي زندگانيشان فشرده شود اما با چشمان اشکبار خود ديگر شاهد بياراده تخريب منابع حيات و محيطزيست اين کشور نباشند. براي يافتن دلايل محکمهپسند که امثال مرا محکوم به زندان نماييد راه دشواري در پيش رو نداريد. مگر که معاون شما نگفت که آنها که از محيطزيست دفاع ميکنند براي غربيها کار ميکنند (26 اسفند 1387 – همايش نخبگان بسيج کشور). لابد حرفهاي معاونتان براي شما آنقدر مستند هست که بتوانيد بر اساس آن همپيمانان با غربيها را به زندان افکنيد.
*عضو هيات علمي بازنشسته سازمان تحقيقات کشاورزي
منبع:روزنامه اعتماد ملی
کد خبر: 3763 تاریخ خبر: Wednesday, June 24, 2009
کد خبر: 3763 تاریخ خبر: Wednesday, June 24, 2009
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر